مصاحبه‌

2024-03-24-16-36-15ئیستراتێژیكی مۆدێرن” ئامادە و گەڵاڵە بکەن، تا بەڵکوو بتوانرێت بە هاریکاری و هەرەوەزێکی گشت لایەنی، و لەچوارچێوەی عەقلانییەتی سیاسی و ڕێئال پۆلیتیک ‌دا، بەسوودوەرگرتن لە...
2024-02-11-17-54-19دفاع نمایند. ‎جنبش جمهوریخواهان کردستان معتقد است که با وجود اینكە، گویا مجلس فاقد اختیار و صلاحیت برای تصویب پروژەهای كلان قانونی و قانونگذاری میباشد، و...
2024-02-01-19-37-22 است. البته تغییرات جوی طی سال‌های گذشته این باور را نقض کرده است!بسیاری از باورها و عنصرهای فرهنگی و مادی این آیین هم جای...
2024-01-22-21-25-05 نشان بدهد.پس جا دارد که جمهوری کوردستان با تمامی نقاط قوت و قدرت، ضعف و کمبود و کاستی ها، موفقیت و دستاوردهایش را به...

فرهنگ و هنر

2024-03-24-16-36-15ئیستراتێژیكی مۆدێرن” ئامادە و گەڵاڵە بکەن، تا بەڵکوو بتوانرێت بە هاریکاری و هەرەوەزێکی گشت لایەنی، و لەچوارچێوەی عەقلانییەتی سیاسی و ڕێئال پۆلیتیک ‌دا، بەسوودوەرگرتن لە...
2024-02-11-17-54-19دفاع نمایند. ‎جنبش جمهوریخواهان کردستان معتقد است که با وجود اینكە، گویا مجلس فاقد اختیار و صلاحیت برای تصویب پروژەهای كلان قانونی و قانونگذاری میباشد، و...
2024-02-01-19-37-22 است. البته تغییرات جوی طی سال‌های گذشته این باور را نقض کرده است!بسیاری از باورها و عنصرهای فرهنگی و مادی این آیین هم جای...
2024-01-22-21-25-05 نشان بدهد.پس جا دارد که جمهوری کوردستان با تمامی نقاط قوت و قدرت، ضعف و کمبود و کاستی ها، موفقیت و دستاوردهایش را به...

ارتباط مستقیم

جستجو

لقمان قنبری

 

قاعده این است که مدیریت شهری به دست نخبگان و زمام داران تربیت شده اداره شود. اهمیت تربیت شخصی و تربیت سیاسی برای زمام داران تا آن اندازه است که افلاطون مي‌گويد لازم نیست براي همه‌ی كارها در همه‌ی زمينه‌ها قانون بگذاريم، بهتر است كه انسان‌هاي شايسته تربيت كنيم. همچنین اهمیت تربیت سیاسی به این مسئله بر می گردد که یک نخبه سیاسی تربیت شده از مجرای آموزش حزبی، از آنجا که در یک فرایند زمانی و سلسله مراتبی در درون یک حزب تربیت شده است، نسبت به آنهایی که تربیت سیاسی ندارند و بدون شناسنامه و یک شبه عرصەهای مدیریتی را تسخیر می کنند، مسئولیت پذیراتر و متعهدتر و پاسخگوتر هستند. امروزه تربیت سیاسی موجب می شود افرادی چون مرکل صد اعظم آلمان با درجه دکترای فیزیک به دلیل آموزش سیاسی درون حزبی و تربیت سیاسی به عنوان یکی از زنان موفق در عرصه سیاسی جهان شناخته شوند.

بخش عمدەای از این درخشش و شخصیت متین مرکل نتیجه کار حزبی و تربیت سیاسی اوست. اما در جامعه ما مدیریت سیاسی از سطح کلان گرفته تا سطوح پایین¬تر به دست نخبگان غیر حرفەای و فاقد تربیت سیاسی اداره می شود. در این راستا با نگاهی به لیست نامزدهایی که برای انتخابات شورای شهر نامزدی خود را اعلام داشتەاند این سوال پیش خواهد آمد که آیا این افراد تربیت سیاسی دارند یا خیر و اصولا ورود افراد غیر حرفەای به حرفه سیاست چه نسبتی با تربیت سیاسی دارد و همچنین عدم ورود نخبگان سیاسی حرفەای به کارزار انتخابات به چه معنا است و در نهایت ورود غیر حرفه¬ای¬ها به حوزه سیاست چه عواقبی برای شورای شهر بعنوان یکی از تجلیات مردم سالاری در پی خواهد داشت. به جرات می توان گفت اکثر قریب به اتفاق نامزدهای شورای شهر تربیت سیاسی ندیده و ندارند چون بسترها و نهادهای مدنی و حزبی و نهادهای آموزشی در جامعه در تولید افراد حرفەای سیاسی بسیار ضعیف هستند و درست به دلیل فقدان همین نهادگرایی و نهادمند شدن اموزش و تربیت سیاست است که بستر برای حضور غیر حرفەایها به سیاست و رقابت‌های شورای شهر فراهم شوده است و اگر امروزه می بینید که ما سیاست مدار حرفەای ندارم و یا تعداد اندک آنها هم وارد عرصه رقابت نمی شوند به این دلیل است که تربیت نشدەهای سیاسی روز به روز در حال تکثیر و زیاد شدن هستند و عرصه را بر حرفەایها تنگ کردەاند در کنار این مسئله متاسفانه در حال حاضر به دلیل تداوم فرهنگ سیاسی غیر دموکراتیک در میان مردم شرایط بیشتر به نفع غیرحرفەایها شده است. اما یقیناً نگاه غیر تخصصی به مدیریت سیاسی جامعه و شوراهای شهر موجب تخریب روندها و کارکردهای درست نهادهای دموکراتیک نظیر شوراهای شهر خواهد شد. اساسا تربیت سیاسی و سیاستمدار حرفەای ساختن به معنی توجه به تربیت و پرورش سیاسی افراد و مجریان سیاسی آینده است و این بدین معنی است که ما در درجه اول فارغ از اینکه به مدرک دانشگاهی، شعارها و یا میزان تعصب قومی نامزدهای شورای شهر توجه کنیم باید به میزان تربیت و آموزش سیاسی این نامزدها توجه کنیم و موارد چون نوع و درجه مدرک تحصیلی را در اولویتهای بعدی قرار دهیم چون حتی اگر فردی دارای مدرک برنامه ریزی شهری هم باشد ولی فاقد تربیت و آموش سیاسی و حرفەای برای مدیریت شهر باشد نمی تواند و یا نمی توان از او انتظار مسئولیت پذیری و پاسخگویی و  در کل کارامدی و نتایج مطلوب را داشته باشیم. حال فرض کنید یک مداح یا یک ورزشکار و یا یک آقازاده که نه تربیت سیاسی دارد و نه از رشته تحصیلی مرتبط برخوردار است وارد کارزار انتخابات شورای شهر شود و مهمتر از آن برای پست شورا هم انتخاب شود آن وقت این افراد خود مسئله و بحران می شوند یعنی این افراد که شعار انتخاباتیشان حل بحران شهری بود خود تبدیل به بحران و بحشی از بحران می شوند. در جامعه-ای که قوانین، نهادها و وذهنیت‌های مردم و نخبگان برای تربیت سیاسی فراهم نشده این سوال پیش خواهد آمد که چه کسانی و با چه انگیزەهایی وارد عرصه رقابتهایی سیاسی می شوند و آیا این حضور افراد بی شناسنامه و فاقد تربیت سیاسی خطری برای روندهای دموکراسی سازی در آینده نخواهد بود؟ در جواب باید گفت قطعاً این مسیر به بیراه می رود و نتیجه آن افزایش فساد مالی و سیاسی، تظاهر گرایی و تشکل شبکەای از گروهای مافیایی خواهد بود که منافع خود را بر منافع جمع ترجیح خواهند داد. اما نباید فراموش کرد که ما در جامعه با بحران مشارکت سیاسی مواجه هستیم و حاکمیت برای پر کردن این بحران در صدد فردی و شخصی کردن امر سیاست در جامعه برای جلب و جذب افکار و آراء مردم به سود خود است بنابراین در همین راستا است که میدان سیاست را برای افراد سرشناس و نام آور هنری ، ورزشی و مداحان باز کرده است. غافل از اینکه سیاست زده کردن غیر سیاسیون در دراز مدت موجب تخریب سرمایەهای سیاسی و اجتماعی می شود برای نمونه از تبعات تخریب سرمایەهای سیاسی که همانا اعتماد سیاسی می باشد، عدم مشارکت تربیت شدگان سیاسی و یا سیاست مداران حرفەای برای مدیریت جامعه است به عبارتی دیگر متخصصین و دلسوزان که متعهد به اصول فضیلت سیاست و اخلاق سیاسی هستند بجای شرکت در چنین فضای مسمومی انزوای سیاسی پیشه خواهند کرد. حضور مداحان و ورزشکاران به عرصه شوراها نه نشان از سلامت جامعه و تکثرگرایی و رقابت پذیری سیاسی بلکه بلعکس خطری جدی برای سلامت جامعه قلمداد می گردد. ابتذال و کوچه و بازاری شدن سیاست در ایران و کالائی شدن رای شهروندان از نتایج فقدان تربیت سیاسی نخبگام و مردم است.

اما یکی دیگر از بحرانهایی پیش روی جامعه ما غیر از بحران مشارکت بحران هویت فردی و اجتماعی است در چارچوب بحران هویت بستر برای رقابت بر سر جایگاەهایی که به انسان احساس قدرت و هویت بیشتری می دهد، روند فزایندەای به خود می گیرد. از این رو تعدد زیاد نامزدهای شورای شهر خود نشان از بحران هویت است که دامن گیر جامعه و نخبگان و بیشتر تحصیل کردگان شده است. بیشتر آنهایی که نامزد شدەاند دچار تزلزل هویتی در ابعاد منزلت اجتماعی و شخصی هستند از این رو نامزدشدن در انتخابات شورها می تواند تا حدودی موجد هویت کاذب برای این افراد بحران زده در جامعه شود و برای خود اسم و رسمی بوجود آورند. اما اگر در میدان سیاست و جامعه ایران هویت ها فردی،گروهی، حزبی و صنفی داری ثبات و سامان و شناسنامه می بودند و هر کس در جایگاه خودش داری احترام و حقوق برابر می بود و قدرت و منزلت در یک جا متمرکز نمی بود مثلا قدرت و ثروت فقط در شورا شهر به عنوان کارخانه تولید قدرت و ثروت متمرکز نمی بود این همه نزاع و کشکمش و هزینه برای فتح قله شورا صورت نمی گرفت. اگر یک استاد دانشگاه در جایگاه خودش داری منزلت رسمی می بود و از لحاظ مادی تامین می گردید و از پشتوانه صنفی و حقوق برخوردار می بود و به عبارت دیگر داری هویت استادی شناخته شده و معتبر می بود دیگر ورود این استاد دانشگاه که برای مدیریت سیاسی تربیت نشده توجیه نداشت.

نبادی فراموش کرد که فقدان تربیت سیاسی یعنی رواج سیاست تبانی و گسترش شبکه روابط غیر رسمی در شورای شهر است. شبکه¬هاي روابط غیر رسمی معمولاً از طریق تبانی دست به فعالیت میزنند. تبانی، شبکەاي بهم پیوستەاي از نخبگان سیاسی و اقتصادي بوجود میآورد که بطور غیرمعمولی با یکدیگر ترکیب شده¬اند و بدون توجه به نیازهاي عمومی دست به چپاول اموال عمومی می زنند.

از دیگر تبعات ورود غیر متخصص رواج فساد در بدنه شورها است که می‌توان با ذکر مصادیقی از این فساد در اشکال چون رواج پارتی بازی، بی‌عدالتی، باج خواهی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی اشاره کرد. همچنین از آنجا که افراد غیر حرفه¬ای آموزش و تربیت سیاسی ندیده¬اند همواره فتح قدرت را هدف خود قرار داده و در راه نیل بدین هدف، بهره بردن از هر ابزاری را برای حذف و طرد حریف و رقیب مجاز می‌دانند و این یعنی تولید فرهنگ سیاسی ضد مشارکتی و ضد مردم سالاری و در نهایت خلاف فلسفه تشکیل شورها شهر و روستا است.

6/4/2017

 

آخرین اخبار

برنامه‌ی جمهوریخواهان

کتابخانه

جنبش جمهوریخواهی‌3

جنبش جمهوریخواهی‌4

جنبش جمهوریخواهی‌4