به مناسبت هشت مارس (۱۷ اسفند) روز جهانی زن
هاله صفرزاده
آنجایی که بحث قدرت مطرح است، حضور زنان در عرصه سیاست، سبب رویارویی آنان شده است: زنانی "در قدرت" و زنانی "بر قدرت"؛ زنانی با دیدگاهها و بنیانهای نظری نه فقط متفاوت، بلکه به غایت متضاد.
در تاریخ مبارزات زنان ایران، شاید به جرات بتوان گفت هیچ نمونهای از همگرایی زنان "در قدرت" و "بر قدرت" در دوران دیکتاتوری وجود ندارد، اما نمونههایی از همگرایی میان زنان با بنیانهای نظری مختلف در اندک زمانهای آزادیهای دموکراتیک، عملی شده است.
عموما سیاست، عرصهای مردانه تصور میشود و به نظر میآید زنان حضور کمرنگی در آن دارند، هر چند به تدریج و بیش از گذشته، شاهد حضور زنان در بالاترین مقامهای سیاسی هستیم و رسانههای رنگارنگ نظام سرمایهداری، حضور زنان در عرصههای سیاسی را مصداق برابری حقوق زنان در آن کشورها قلمداد میکنند. بعضی از این زنان در مسند قدرت گاه از حقوق زنان دم میزنند و امتیازاتی را به نفع خود و همجنسان خود میخواهند و بعضی دیگر حتا گام کوچکی در راستای حقوق زنان که برنمیدارند، خواهان سرکوب هم جنسانشان هم میشوند.
در ایران نیز در طی ۱۲۰ سال گذشته، عرصه سیاست محل چالش بزرگی برای زنان ایران بوده و از آخرین حوزههای مردانهای است که زنان توانستهاند تا حدودی اجازه حضور قانونی در آن را به دست آورند و باز مانند سراسر جهان، زنان بسیاری بیکسب اجازه از نهادهای قدرت پا به میدان مبارزه گذاشته و حضور خود را در میدان سیاست به ساختارهای قدرت تحمیل کرده و در فضای سیاسی جامعه بسیار هم تاثیرگذار بودهاند. آنان با حضور فعال در رویدادهای انقلاب مشروطه و مبارزه علیه نظامهای دیکتاتوری در واقع