مصاحبه‌

2024-03-24-16-36-15ئیستراتێژیكی مۆدێرن” ئامادە و گەڵاڵە بکەن، تا بەڵکوو بتوانرێت بە هاریکاری و هەرەوەزێکی گشت لایەنی، و لەچوارچێوەی عەقلانییەتی سیاسی و ڕێئال پۆلیتیک ‌دا، بەسوودوەرگرتن لە...
2024-02-11-17-54-19دفاع نمایند. ‎جنبش جمهوریخواهان کردستان معتقد است که با وجود اینكە، گویا مجلس فاقد اختیار و صلاحیت برای تصویب پروژەهای كلان قانونی و قانونگذاری میباشد، و...
2024-02-01-19-37-22 است. البته تغییرات جوی طی سال‌های گذشته این باور را نقض کرده است!بسیاری از باورها و عنصرهای فرهنگی و مادی این آیین هم جای...
2024-01-22-21-25-05 نشان بدهد.پس جا دارد که جمهوری کوردستان با تمامی نقاط قوت و قدرت، ضعف و کمبود و کاستی ها، موفقیت و دستاوردهایش را به...

فرهنگ و هنر

2024-03-24-16-36-15ئیستراتێژیكی مۆدێرن” ئامادە و گەڵاڵە بکەن، تا بەڵکوو بتوانرێت بە هاریکاری و هەرەوەزێکی گشت لایەنی، و لەچوارچێوەی عەقلانییەتی سیاسی و ڕێئال پۆلیتیک ‌دا، بەسوودوەرگرتن لە...
2024-02-11-17-54-19دفاع نمایند. ‎جنبش جمهوریخواهان کردستان معتقد است که با وجود اینكە، گویا مجلس فاقد اختیار و صلاحیت برای تصویب پروژەهای كلان قانونی و قانونگذاری میباشد، و...
2024-02-01-19-37-22 است. البته تغییرات جوی طی سال‌های گذشته این باور را نقض کرده است!بسیاری از باورها و عنصرهای فرهنگی و مادی این آیین هم جای...
2024-01-22-21-25-05 نشان بدهد.پس جا دارد که جمهوری کوردستان با تمامی نقاط قوت و قدرت، ضعف و کمبود و کاستی ها، موفقیت و دستاوردهایش را به...

ارتباط مستقیم

جستجو

 

فروغ فرخزاد؛ زندگینامه ادبی همراه با نامه‌های چاپ نشده» کتاب تازه‌ای است اثر فرزانه میلانی درباره این شاعر برجسته که در دهه چهل- زمانی که تنها سی و دو سال داشت- در یک حادثه رانندگی درگذشت.

در حالی که کتاب‌های داخل ایران این روز‌ها با تیراژی حدودا هزارتایی به چاپ می‌رسند، کتاب «فروغ فرخزاد» که توسط نشر «پرشین سیرکل» در کانادا به چاپ رسیده با تیراژی سه هزار نسخه‌ای و فروشی قابل توجه در کشورهای مختلف، به حادثه‌ای در عالم نشر در خارج از کشور بدل شده است.

با جنجال پیرامونی این کتاب- که با انتشار پیشاپیش یکی از نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان در فضای مجازی پا گرفت- به نظر می‌رسید با کتابی روبه‌رو خواهیم بود که بیش از متن به فرامتن و موارد حاشیه‌ای زندگی فروغ خواهد پرداخت؛ اما برخلاف این پیش فرض، با کتابی به شدت دقیق و حساب شده روبه‌رو هستیم که حاصل چند دهه کار نویسنده و مصاحبه او با ده‌ها تن از اطرافیان فروغ است که زاویه‌های مختلف و ناگفته‌ای از زندگی این یکی از تاثیر گذار‌ترین شاعران پس از نیما (و البته سازنده یکی از تحسین شده‌ترین مستندهای تاریخ سینمای ایران: «خانه سیاه است») را با ما قسمت می‌کند و بی‌شک دقیق‌ترین و کامل‌ترین زندگی نامه اوست که بدون قید و بندهای ممیزی کتاب در داخل ایران به چاپ می‌رسد.

این کتاب قطور ۵۵۰ صفحه‌ای هیچ ربطی به کتاب‌سازی‌ها و داستان‌سرایی‌های معمول درباره زندگی این شاعر جنجالی ندارد؛ در عوض نویسنده هر یافته‌ای را با زبانی سلیس و راحت، در شش بخش- که هر کدام با شعری از فروغ نامگذاری شده‌اند و پی نوشت‌های مفصل هم دارند- پیش می‌برد و در میانه روایت برای مستند کردن گفته‌های خود، گفت‌و‌گوهای اختصاصی با افراد مختلف را در‌‌ همان داخل بخش مذکور می‌گنجاند تا با کتابی متنوع روبه‌رو باشیم که ضمن اشاره به وقایع مختلف هر دوره، به بحث و تحلیل اشعار فروغ در‌‌ همان دوران می‌پردازد و در واقع شعر شاعر را به وقایع مختلف زندگی‌اش ارتباط می‌دهد و نتیجه‌گیری‌های‌ گاه جذابی را ثبت می‌کند.

از این رو چاپ نامه‌های فروغ به ابراهیم گلستان ارزش و اهمیت می‌یابد؛ به این جهت که تنها کنکاشی در زندگی شخصی او نیست، بلکه در درک و تحلیل دنیای فروغ و اشعار آخرین سال‌های عمر او - که پخته‌ترین همه آن‌ها هم هست- به کار هر محقق و علاقه‌مندی می‌آید. جدای از جذابیت‌ها و امتیازات بخش‌های مختلف کتاب، مهم‌ترین ارزش آن همین پرداختن بدون تعارف و دقیق به این رابطه شخصی سازنده - و بسیار اثرگذار در هنر فروغ- است و روایت دست اولی از آن: خانم میلانی بالاخره آقای گلستان را راضی کرده تا در ۹۴ سالگی، برای اولین بار درباره فروغ حرف بزند و نامه‌های او را به چاپ بسپارد.

پرهیز گلستان از هر نوع حرف زدن درباره فروغ حتی در صحبت‌های شخصی و خصوصی، پرهیز آشکار و غیر قابل بحثی بود که نگارنده خود طی سال‌ها به چشم دیده و در سخنان و نحوه رفتار گلستان حس کرده بود. اما تلاش و اصرار سالیان خانم میلانی سرانجام به ثمر رسیده و ابراهیم گلستان به طور مفصل برای اولین بار در این کتاب درباره فروغ و رابطه شخصیشان حرف زده است.

آقای گلستان به نگارنده گفت که خانم میلانی اول بار در اوایل دهه هشتاد (میلادی) از او خواسته که درباره فروغ برای کتابش حرف بزند؛ طبعاً جواب رد شنیده، اما سال‌ها بعد که آقای گلستان «با برادر او - عباس میلانی- و خود او بیشتر آشنا شده و جدیت‌اش را در کار دیده»، قبول کرده تا نامه‌ها را برای انتشار بدهد و با او درباره فروغ مصاحبه کند.

در این گفت‌و‌گوی سی صفحه‌ای، جدای از ردیابی اثر گلستان بر شعر فروغ- و اثر فروغ بر داستان‌های کوتاه گلستان؛ که خود می‌تواند موضوعی برای یک تحقیق گسترده باشد- گلستان خوشبختانه به طور مستقیم و صریح درباره شایعه‌ای که همزمان با چاپ این کتاب درباره ازدواج شرعی فروغ با گلستان در فضای مجازی پا گرفت حرف زده است؛ او در جواب خانم میلانی که می‌پرسد: «فروغ دلش نمی‌خواست با شما ازدواج کند؟» پاسخ می‌دهد: «به خاطر با هم زندگی کردن، داشتن یک نوع امنیت عمومی، ولی ایده آل یک زندگی مشترک فلان به کلی، هیچ وقت. اگر هم یک وقت او گفته باشد- که یادم نیست- من قبول نمی‌کردم. نه که نمی‌خواستم باهاش زندگی کنم، برای خاطر اینکه اصلاً آدم وقتی از یک کاتگوری خارج بشود، دیگر احمقانه است که یک کاتگوری معادلش یا موازی‌اش را بخواهد امتحان کند. اصلاً من با conception [نهاد] ازدواج موافقت ندارم. ازدواج چیز خیلی وحشتناکی است. ازدواج یک کنترات اقتصادی است که بین دو نفر انجام می‌گیرد؛ ارتباطی به عشق و علاقه و محبت و دوستی ندارد.» (صفحه ۱۸۷)

گلستان ضمن رد کردن همه داستان‌ها درباره به خاک سپردن فروغ در ظهیرالدوله می‌گوید این اوست که سه قبر در آنجا می‌خرد تا فروغ را دفن کنند و راز دو قبر خالی دیگر را هم برملا می‌کند: یکی برای خودش و دیگری برای فخری گلستان.

با این حال او در مراسم خاکسپاری فروغ حاضر نشد، اما جملات بعدی‌اش حکایت از دردهای ناگفته و عمیقی از مرگ فروغ دارد که معنای سکوت عمیق او را- که نیم قرن طول کشید- آشکار می‌کند: «من مرتب هر روز می‌رفتم آنجا [سر قبر فروغ]. اصلاً من یک همچی آدمی نیستم. یک روز- یک روز تعطیلی بود، جمعه بود- مثل هر روز، می‌رفتم سر قبرش. آمدم تو میدان تجریش؛ همین طور توی فکر بودم. شما باور نمی‌کنید؛ از میدان تجریش که می‌آمدم، یک مرتبه دیدم کاشان هستم. دیدم اصلاً این نمی‌شود؛ اینکه زنده نخواهد شد. اگر هم توی من بوده، که توی من هست. یک روز هم تو آینه نگاه کردم، دیدم همین طور دارم گریه می‌کنم؛ صورتم غرق اشک است...» (صفحه ۱۹۷).
19/12/2016

کاوه خضریkawe xzrii

در تاریخ دیاکونوف در خصوص شهر موساسیر می گوید این شهر یکی از شهرهای مهم آشوری هزارهٔ یکم پیش از میلاد است. این شهردژ که دارای یکی از معابد کهن بود، همیشه مورد منازعهٔ دولت آشور ، اورارتو و ماننا قرار داشت...
سال ها باستان شناسان شهیر دنیا به دنبال یافتن منطقه ی گمشده ی به نام موساسیر یا شهر آفتاب بودند.اغلب باستان شناسان آمریکایی و آلمانی اعتقاد داشتند دولت آفتاب یا آردینی را باید در عراق یا ترکیه جستجو کرد. در ابتدا، گروهی از باستان‌شناسان آلمانی تصور می‌کردند که موساسیردر یکی از روستاهای عراق است؛ اما پس ‌از کاوش، متوجه شدند که در آنجا نیست. هم‌چنین باستان‌شناسان دیگری تصور می‌کردندموساسیردر جنوب ترکیه است. یکی از قدیمی ترین کتیبه هایی که در آن نام موساسیر به وضوع دیده می شود کتیبه ی آشوری مربوط به زمان حکومت شلمنصر(شلمانصر) سوم است که مانند اغلب کتیبه های آشوری جریان یک حمله را شرح می دهد به این ترتیب که

Read more...

 

عباس صالحی٬ معاون فرهنگی وزیر ارشاد، روز یک‌شنبه اعلام کرد که این وزارتخانه درخواست ناشران استان کردستان مبنی بر حذف عبارت «ویژه اهل سنت» از روی کتاب‌های آنها را پیگیری خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، آقای صالحی این مطلب را شامگاه ۲۲ فروردین در جمع ناشران و فعالان حوزه چاپ و نشر استان کردستان بیان کرده است.

وی گفت که «ما پیگیر هستیم که این مسئله رفع شود» و فقط بر روی کتاب‌هایی که در حوزه اعتقادات و فقه اهل سنت است جمله «بر اساس منابع اهل سنت» قید شود.

خبرگزاری مهر در گزارش خود از سخنان این مقام ارشاد به نقل از وی این ‌گونه نوشته که در گذشته عنوان «ویژه اهل سنت» روی جلد کتاب‌های حوزه اعتقادی و فقهی اهل سنت درج می‌شد که در دولت کنونی به «بر اساس منابع اهل سنت» تغییر پیدا کرده است.

آن ‌طور که این خبرگزاری گزارش کرده صالحی در این جلسه افزود: «عنوان مذکور تنها باید بر روی جلد کتاب‌هایی که در حوزه اعتقادی و فقهی منتشر می‌شود درج شود و ناشران در صورتی که فردی از آنها بخواهد این عبارت بر روی کتابی در سایر حوزه‌ها ذکر شود، تمکین نکنند.»

معاون فرهنگی وزارت ارشاد همچنین به نارضایتی گروهی از ناشران کردستان در خصوص روند بررسی کتاب‌های به زبان کُردی اشاره کرده است.

وی از مسئولان بررسی‌کننده این کتاب‌ها خواست تا «سفرهایی را به استان کردستان داشته باشند و کتاب‌هایی هم که رد شده‌اند دوباره مورد بررسی قرار گیرند».

این مقام وزارت ارشاد در عین حال اضافه کرد: «صدور مجوز انتشار کتاب‌های کردی به استان کردستان واگذار» خواهد شد.

صالی همچنین گفت: «ناشران استان کردستان که مجوز فعالیت دارند در همه نمایشگاه‌ها می‌توانند حضور داشته باشند و اگر در جایی اعمال سلیقه‌هایی صورت گرفته باشد٬ باید رفع شود.»

اهل سنت که نسبت قابل توجهی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند در انجام برخی فعالیت‌های مذهبی٬ اجتماعی و فرهنگی خود با محدودیت‌های متعدد روبه‌رو هستند.
13/4/2016

 

محمدرضا شجریان استاد آواز، در پیام نوروزی خود خبر داد که در ۱۵ سال اخیر درگیر بیماری بوده و این بیماری مانع از برگزاری کنسرت نوروزی در ارمنستان شده است.

آقای شجریان که در این پیام ویدئویی با چهره‌ای متفاوت و موی بسیار کوتاهظاهر شده بود، اشاره مستقیمی به بیماری خود نکرد، اما یادآور شد که قرار است چندی دیگر بستری شود.

محمدرضا شجریان قرار بود ۱۲ فروردین امسال در ارمنستان کنسرت برگزار کند، اما آن طور که منابع خبری گزارش کردند، «مسائل پیش‌آمده پزشکی» و تصمیمات پزشکان برای درمان فوری علت لغو این کنسرت اعلام شده است.

آقای شجریان از علاقه‌مندانش به دلیل این موضوع پوزش خواسته و یادآور شده که «اطلاعات و تصمیمات بعدی در این مورد» از طریق سایت رسمی‌اش به آگاهی آنها خواهد رسید.
21/3/2016

 

محمد ضرغامی

هجدهمین دوره جشنواره فیلم حقوق بشری یک دنیا با نمایش ۱۲۳ مستند در ۱۲ موضوع گوناگون از هفدهم اسفند ماه در پراگ پایتخت جمهوری چک آغاز به کار کرده است.
در جشنواره امسال دو فیلم از دو مستند ساز ایرانی نیز حضور دارد.
مهرداد اسکویی با مستند بحث برانگیز «رویاهای دم صبح» درباره دخترانی که در کانون اصلاح و تربیت روزگار می‌گذرانند به بخش «اینجا کی عادیه» در جشنواره هجدهم آمده است.
از دیگر سو رخساره قائم مقامی با مستند تاثیر گذار و ستایش شده خود «سونیتا» در این جشنواره حضور دارد. «سونیتا» نگاهی دارد به زندگی خواننده رپ افغان. کارگردان کوشیده زندگی او را از ازدواج اجباری تا فعالیت‌های مدنی و خوانندگی رپ در جامعه سنتی این کشور به تصویر بکشد.
سونیتا در بخش پانورامای جشنواره یک دنیا که مروری است بر بهترین‌های سینمای مستند به نمایش در می‌آید.
رویاهای دم صبح به کارگردانی مهرداد اسکویی
جشنواره یک دنیا، عنوان امسال خود را با توجه به پدیده مهاجرت گسترده پناهجویان به کشورهای اروپایی، «در جست‌و‌جوی خانه» گذاشته است.
این جشنواره در شرایطی با این شعار کار خود را آغاز کرده که مساله پذیرش پناهجویان در جمهوری چک در ماه های اخیر موضوعی بحث برانگیز بوده است.
روز سه‌شنبه، یک روز بعد از برگزاری این جشنواره، در میانه مخالفت برخی احزاب، چهر‌ه‌های سیاسی و طرفداران آنها با ورود پناهجویان به جمهوری چک، در ‌‌نهایت مقام های این کشور برای پذیرش پناهجویان سوریه‌ای از ترکیه اعلام آمادگی کردند.
10/3/2016

 

هر سال روز ۸ مارس، ۱۷ اسفند، در سراسر جهان به عنوان روز جهانی زن جشن گرفته می‌شود. جنبش زنان، که از دل جنبش کارگری بیرون آمد، در ابتدا روز جهانی زنان کارگر نام داشت. اما با گسترش جنبش زنان برای به‌دست آوردن حقوق مساوی با مردان، به روز جهانی زن تغییر نام داد.

روز جهانی زن یادآور دستاوردهایی است که زنان طی قرن گذشته برای رسیدن به موقعیت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر در جامعه داشته‌اند. این روز در کشورهای بسیاری به عنوان روز تعطیل شناخته می‌شود و از آن به عنوان موقعیتی برای تجلیل از زنان برابری‌خواه و فعال در زمینه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی استفاده می‌شود.

بخش زنان سازمان ملل متحد، به همین مناسبت تاریخچه مختصری از تغییرات این روز را طی یک قرن گذشته منتشر کرده است.

۱۹۰۹

اولین روز جهانی زن در روز ۲۸ فوریه در ایالات متحده آمریکا گرامی داشته شد. حزب سوسیالیست آن زمان، این روز را به تجلیل از زنان کارگر اعتصاب کننده نیویورکی در سال ۱۹۰۸ اختصاص داده بود.

۱۹۱۰

حزب سوسیالست بین‌الملل در نشستی که در شهر کپنهاگ دانمارک برگزار شد، روز جهانی زن را پایه‌گذاری کرد. علت نام‌گذاری این روز اتحاد و همبستگی زنان سراسر جهان برای رسیدن به حقوق پایمال شده‌شان اعلام شده بود. این انتخاب توسط تمام کشورهای شرکت‌کننده به رسمیت شناخته شد. اما روز مشخصی برای آن اعلام نشد.

۱۹۱۱

در نتیجه کنفرانس کپنهاگ، روز جهانی زن در کشورهای اطریش، دانمارک، آلمان و سویس در روز ۱۹ مارچ جشن گرفته شد و میلیون‌ها زن و مرد در تظاهرات‌های مربوط به آن شرکت کنند. علاوه بر حق رای و حق انتخاب شدن برای مناصب سیاسی، شرکت کنندگان خواستار حق زنان برای کار کردن، آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و اتمام تبیعض‌های جنسیتی در محل کارشان بودند.

۱۹۱۳-۱۹۱۴

روز جهانی زن به جایگاهی برای اعتراض به جنگ جهانی اول هم بدل شد. در جریان جنبش صلح‌طلبی، زنان روسیه روز زن را در اولین یکشنبه ماه فوریه گرامی داشتند. در بقیه اروپا این روز در ۸ مارچ یا روزهای قبل و بعد آن گرامی داشته شد. مانند سال قبل تظاهرات های زیادی در دفاع از صلح و همبستگی با فعالان آن حوزه هم برگزار شد.

۱۹۱۷

با آنکه جنگ تمام شده بود، اما زنان روسیه همچنان از تظاهرات روز جهانی زن به عنوان وسیله‌ای برای ابراز اعتراض‌ها و اعتصاب‌هایشان تحت عنوان «نان و صلح» استفاده کردند. چهار سال بعد، تزار روسیه اجازه رای دادن برای زنان و شرکت آنان در دولت را صادر کرد.

۱۹۷۵

سازمان ملل متحد شروع به گرامی‌داشت روز جهانی زن در هشت مارچ کرد.

۱۹۷۷

در دسامبر این سال، مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام کرد که کشورهای عضو می‌توانند روز جهانی زن و روز جهانی صلح را با توجه به مناسبات فرهنگی و اجتماعی خودشان در روزهای مختلفی برگزار کنند.
9/3/2016

امير مصدق کاتوزيان

اسلام به زنان چه نگرشی دارد؟ چرا حقوق و منزلت زنان در اغلب کشورهای مسلمان نشین به باور منتقدان کمتر است از حقوق و منزلت زنان در کشورهای غربی که اکثر شهروندان‌شان مسیحی هستند؟

 

آیا آنگونه که فقیهان محافظه‌کار و سنتی باور دارند اسلام به زنان و مردان حقوق عادلانه و متناسب با طبیعت و جایگاه اجتماعی هریک اعطا کرده است؟ یا آنگونه که برابری خواهان می‌گویند فقیهان سنتی تنها زمانی حق و منزلتی متناسب با اقتضای قرن حاضر را برای زنان به رسمیت شناخته اند که پیش از آن فعالان برابری‌خواه و زنان خواهان بهروزی آن حق و منزلت را در چارچوب مطالبه‌ای جمعی فراگیر کرده بودند.

تلاش مسلمانان تجدید نظر طلب معروف به نواندیشان دینی تا چه حد به پیشبرد اهداف زنان برابری خواه کمک کرده و تا چه اندازه از خواست اینگونه زنان فاصله داشته ‌است؟

در کنار شما هستم در آستانه سه‌شنبه هشت مارس روز جهانی زن برابر با ۱۸ اسفند با این پرسش‌ها از حسن یوسفی اشکوری، دین‌پژوه در شهر بن آلمان و نسرین ستوده حقوقدان برابری خواه و وکیل دادگستری در تهران.

اسلام و حقوق و منزلت زن از نگاه نسرین ستوده و حسن یوسفی اشکوری

لیست پخشبارگذاری
آقای یوسفی اشکوری، چون بحث درباره اسلام و زنان است، با شما آغاز کنیم. مبنای آموزه‌های دینی درباره نگاه اسلام به زنان آیاتی است مثل الرجال قوامون علی النساء که عموما تعبیر به برتر بودن حقوق و منزلت مردان در برابر زنان شده‌ است. علاوه بر این احکامی هم هستند که در بسیاری از موارد ارث دختر یا دیه و شهادت زن را نصف جنس مذکر می‌دانند و یا اقدام دختران و زنان را منوط به اجازه پدر، پدربزرگ، برادر یا جنس مذکر خانواده می‌دانند. چگونه است که در اسلام عموما پیامد تفاوت طبیعی بدن زن و مرد حتی در قرن ۲۱ تسری پیدا کرده است به نابرابری حقوقی، منزلتی، اقتصادی و اجتماعی میان زن و مرد؟

حسن یوسفی اشکوری: دو مساله را باید از هم تفکیک کنیم. یکی مساله برابری انسانی است در قران و یکی هم مساله عدم برابری حقوقی در قران. قران را اگر به لحاظ همین آیات و تفاسیر ظاهری و صوری آن در نظر بگیریم این هر دو نوع آیات را در قران می‌بینیم و به نظر می‌آید که با هم متناقض‌اند. تا آنجا که به برابری انسانی برمی‌گردد، به ذات انسان و آفرینش انسان و خلقت آدم برمی‌گردد نه تنها هیچ آیه‌ای در قران نداریم مبنی بر تبعیض جنسیتی بین زن و مرد باشد بلکه آیات متعدد و فراوانی داریم که دلالت می‌کند بر برابری انسانی زن و مرد.

اما در همان حال در قران آنجایی را که به اصطلاح آیات الحکام است و به هر حال مسایل حقوقی در زمان پیامبر اسلام در مدینه مطرح بوده می‌بینیم که نابرابری حقوقی هست. البته فقط هم اختصاص به نابرابری جنسیتی بین زن و مرد ندارد. نابرابری حقوقی بین مسلمان و غیرمسلمان و مومن و کافر و امثال اینها هم وجود دارد. این نابرابری حقوقی را باید در بستر تاریخ در زمینه‌ها و شرایط و مقتضیات زمان دانست. چون می‌دانیم که حقوق صورت‌بندی واقعیت‌های زمانه است. خانم ستوده که حقوقدان هستند بهتر می‌توانند توضیح دهند، حقوق لزوما یک امر ارزشی نیست.

البته هر نظام حقوقی در هر زمانی باید گامی برای برابری و عدالت باشد و اگر یک نظام حقوقی در زمان خودش این کار را انجام داده باشد می‌تواند نمره مثبت بگیرد. ولی در نظام حقوقی و مقررات حقوقی هیچگاه و در هیچ زمانی ایده‌ال و آرمان عدالت در آنجا محقق نیست. عدالت هم در مفهوم و هم در مصادیق نسبی است.

نابرابری حقوقی و از جمله نابرابری جنسیتی در قران وجود دارد، اما اینکه در قرن بیست و یکم فرمودید اینها تسری پیدا کرده متاسفانه به این دلیل است که فقها و علمای ما از گذشته تا به حال همچنان این آیات الاحکام را مانند دیگر آیات می‌بینند و اینها را فرازمانی و فرامکانی تفسیر می‌کنند و واقعیت‌های زمان را در نظر نمی‌گیرند، تاریخی به قران نگاه نمی‌کنند و در نتیجه در فهم این آیات دچار اشتباه می‌شوند. یعنی آیاتی را که قرار نبود جاودانه باشد امروز به عنوان احکام جاودانه تفسیر می‌کنند.

خانم ستوده، این نقد و نظر نواندیشان دینی نظیر آقای یوسفی اشکوری بیش از پنج دهه است که در ایران رواج دارد و حتی می‌شود تا زمان مشروطه این تاریخ نگاه کردن نسبی و تاریخی به حقوق اسلام را تعقیب کرد. تا چه اندازه این نوع نگاه بستر دینی، فرهنگی و ارزشی لازم را برای برابری خواهانی نظیر شما فراهم کرده و تا چه حد هنوز فاصله دارد از نقد و نظر مدافعان برابری حقوق و منزلت زن و مرد؟

نسرین ستوده:‌ هرچند که وقتی من متوجه شدم که جناب آقای یوسفی اشکوری با اندیشه‌های مترقی و روشن‌بینانه خودشان در برنامه شرکت می‌کنند تصور می‌کردم که کاملا مانع می‌شود اصلا اختلاف نظری بین ما وجود داشته باشد، در عین حال استقبال می‌کنم که باز یک بار دیگر ما به این نتیجه رسیدیم که بهترین راه این است که افراد و اقشار مختلف اجتماعی هر قشر بداند که اولویت دفاع از حقوقش با خودش هست. این شامل حال زنان هم می‌شود.

در تحلیل متینی که ایشان از تفاوت برابری انسانی و برابری حقوقی ارائه دادند من می‌خواهم عرض کنم که ما وقتی از برابری انسانی صحبت می‌کنیم یک ما به‌ ازای خارجی و عینی دارد. این ما به ازای خارجی و عینی فورا در قوانین خودش را بروز می‌دهد و ظهور پیدا می‌کند. هرگز نمی‌توانیم بگوییم که شما را از لحاظ انسانی در عالم انتزاعی و ذهنی برابر تلقی می‌کنیم اما تمام آن چیزهایی که در دنیای عینی به وقوع می‌پیوندد، بخش زیادی از آنها را ما زن و مرد یا کودک و بزرگسال و غیره را در شرایط نابرابر قرار دهیم.

این چیزی است که امروزه زنان در جامعه بشری آن را نمی‌پذیرند و البته ما در ایران با مشکل و چالش بزرگی روبه‌رو هستیم. در حالی که قانونگذاران ما مدعی هستند که بر اساس شریعت اسلام این قوانین را برای ما وضع کرده‌اند که در بسیاری از موارد تبعیض آمیز است، اما ما حق ورود به مباحث شریعت را نداریم. دلیلش هم این است که تنها بحثی را که آن اشخاص تخصصی تلقی می‌کنند بحث مربوط به شریعت است. هرچند من می‌دانم جناب آقای یوسفی با این نظر موافق نیستند، به مشکلی که ما در ایران با آن مواجهیم دارم اشاره می‌کنم، در حالی ما با زیربنای فکری که منجر به چنین تبعیضی در جامعه ما می‌شود ممنوع از ورود به آن هستیم اما همینطور بنایی بر روی این طرز فکر دارد ساخته می‌شود که آن بنا برای ما قابل سکونت نیست.

پس وقتی از برابری انسانی سخن می‌گوییم حتما باید حقوقی را و ما به ازای خارجی اش را تعیین کنیم. ثانیا هرگز ما حقوق را جدا از مسئولیت تلقی نمی‌کنیم. در تمام مواردی که از مسئولیت زنان و دختران سخن گفته می‌شود نه تنها برای آنها مسئولیت فرض می‌شود حتی در بسیاری از موارد مسئولیت آنها بیشتر هم تصور می‌شود. نمونه خیلی بارز آن برای سن مسئولیت کیفری است که دختران از ۹ سالگی و پسران از ۱۵ سالگی به سن مسئولیت کیفری می‌رسند.

خیلی ممنون که مورد و مصداق دادید. بگذارید از آقای یوسفی اشکوری سئوال بعدی را مطرح کنم. به گفته جامعه شناسان و مورخان غربی حقوقی که اسلام برای زنان در زمان حیات پیامبر اسلام مثلا در زمینه مالکیت و ارث و حضانت به رسمیت شناخته بوده است بسیار پیشرفته تر است به باور اینها از حقوقی که مسیحیت تا همین یک و نیم قرن پیش برای زنان مسیحی روا دانسته بوده است. در این ۱۵۰ سال چه رخ داده، آقای یوسفی اشکوری که کشورهایی با اکثریت مسیحی در زمینه بهبود حقوق و منزلت زنان به باور برابری‌خواهان به سرعت گوی سبقت را از کشورهای مسلمان نشین ربودند؟

حسن یوسفی اشکوری: اول اشاره ای کنم به موضوع گذشته من که مورد اشاره خانم ستوده هم بود. ببینید وقتی گفتم برابری انسانی اشاره داشتم به یک اختلاف تاریخی. آن هم این است که شما از سه چهارهزار پیش تا الان اگر نگاه کنید دو تا نظر همواره وجود داشته. یک دوره نظر غالب این بوده اصلا زن و مرد در آفرینش یعنی در ماهیت انسانی ‌شان از هم متمایز اند. عده‌ای می‌گفتند که زن اصلا انسان آفریده نشده.

حتی در دوران قاجار کسی مثل حاج مرادی سبزواری و جلوتر از آن فیلسوفی مانند ملا صدرا چنین نظر را داشتند. می‌گفتند که خداوند اساسا زن را به شکل بشر به شکل انسان درآورده که مطلوب مرد واقع شود و بعد آمیزش صورت بگیرد و تولید مثل صورت بگیرد. فلسفه وجود زن را این جوری می‌دانستند. به همین دلیل من اشاره کردم که مساله آفرینش زن و مرد در قران برابر است و هیچ تبعیض در این زمینه وجود ندارد.

اما اینکه انسانیت انسان چه مرد چه زن باید با تعینات اجتماعی و عینی باشد حرفی درش نیست، کاملا موافقم. منتها نکته دقیقی که به آن اشاره داشتم این بود که حقوق و روابط حقوقی، قوانین و مقررات همیشه زمانی مکانی است. هیچ وقت آرمانی نیست.

همین الان در اعلامیه جهانی حقوق بشر برابری انسانها در ماده یک و دو به رسمیت شناخته شده. بیست و هشت ماده هم تلاش کرده که مصادیق آن را نشان دهد. این روی کاغذ است. ولی همین الان در همین اروپا و غرب امروز هم که این اعلامیه را نوشته و عموم کشورها آن را تصویب کرده اند تایید کرده اند از جمله جمهوری اسلامی شما می‌بینید که در هیچ کجایی از این کشورها البته به نسبت تمام اینها در حد آرمان نیست.

آقای یوسفی اشکوری به همین دلیل من از شما آن سئوال بعدی را مطرح کردم که چطور شد که کشورهای غربی جلو افتادند؟

حسن یوسفی اشکوری: حالا همین را عرض می‌کنم، اتفاقا می‌خواستم برگردم به سئوال شما که به درستی شما اشاره فرمودید، واقعیت این است که امروز این را غربی‌ها می‌گویند و بسیاری از محققان هم چه مسلمان و چه غیرمسلمان، آنها که پژوهش تاریخی کرده‌اند نشان می‌دهند و می‌توان نشان داد به صورت عینی و نمونه که این هم از باب تبلیغ اسلام و دفاع از اسلام نمی‌گویم به عنوان یک محقق تاریخ می‌گویم می‌توان با نمونه‌هایش نشان داد که در زمان اسلام با اینکه حقوق و پیامدهای حقوقی زمان اصلا ربطی هم مستقیما به اسلام ندارد، قوانین و مقرراتی بوده قبلا در عربستان جاهلی اسلام اینها را تبصره زده و اصلاحیه زده و یک قدم به جلو برداشته. نه اینکه به عدالت.

می‌توان گفت که اسلام درباره حقوق زنان و مسایل زنان یک رفورم اساسی در چهارده مورد انجام داده. اینها در آن زمان بوده که در کشورهای اسلامی تاحدودی مترقی تر از غرب بوده. اما در غرب به نظر من برمی‌گردد یک خورده به مبانی فلسفی غربی،‌ برمی‌گردند به فلسفه یونانی، فرهنگ هلنی، در عصر اومانیزم و رنسانس و بعدها رفورم مذهبی مساله به وجود می‌آید. یکی این است و دیگر هم این است که در غرب شریعت متصلبی مثل شریعت اسلام وجود ندارد. اصلا در دین اسلام شریعت به این قدرت وجود ندارد.

ما مسلمانها هم از قرن هفتم هشتم رو به انحطاط رفتیم. آنها رو به تعالی و پیشرفت رفتند و ما رو به انحطاط. بنابراین الان هم در قرن بیست و یکم ما مسلمانان در انحطاط تاریخی به سر می‌بریم. از این جهت ما امروز از صدر اسلام هم عقب تریم. از قرن دوم سوم عقب افتادیم. نه تنها فقط از غرب.

خانم ستوده، نواندیشان دینی باور دارند همانطور که شنیدید از آقای یوسفی اشکوری که مسایل مسایل تاریخی و اجتماعی است و این بیت معروف که اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیبی هست از مسلمانی ما است و این نواندیشان دینی این روحیه را تقویت کردند و به این باور دارند و برجسته‌اش می‌کنند. اما این باور تا چه حد برای مدافعان برابری حقوق و منزلت زن راهگشا است و تا چه حد این باور مانعی در برابر برنامه برابری‌خواهانه است؟

نسرین ستوده: اجازه بدهید پیش از اینکه من بگویم که یک طرز فکر می‌تواند مانعی برای تحقق خواسته‌های زنان باشد یا نه به این موضوع اشاره کنم که زنان مطالباتی دارند که طی سالیان سال اینها را به طرز واضح و روشنی بیان کرده‌اند.

اگر جامعه مدنی و پیشقراولان این موضوع می‌توانند این بحران‌ها را حل کنند فبها. مشکلی در این مورد وجود ندارد. اما آنچه که ما می‌بینیم دو موضوع است. یا اراده‌ حل شریعت به نفع حقوق زنان اساسا وجود ندارد در کشوری مثل کشور ما چون هرچه دلیل و برهان می‌آوریم منجر به تغییر قوانین مربوط به آن نمی‌شود. و یا اینکه در ما در جوامع دیگر می‌بینیم که در حالی که آن جوامع اسلامی محسوب می‌شوند مثل مالزی و مثل اندونزی، در خیلی از موراد بهتر از ایران عمل می‌کنند.

حتی من اشاره می‌کنم به کشور اسلامی همسایه خودمان افغانستان که در زمینه دیه دیه نابرابر بین زن و مرد وجود ندارد. آیا کسی می‌تواند این ادعا را بکند که آنها اساسا کشور غیراسلامی هستند؟ فکر نمی‌کنم به این راحتی بشود چنین ادعایی کرد. اما در این حوزه که جناب آقای یوسفی فرمودند که این تابعی از شرایط زمان و مکان است من کاملا با ایشان موافقم. کمااینکه توجه شما را جلب می‌کنم به سیر قوانین مربوط به ایران در حوزه قضاوت زنان. قانونی در سال ۱۳۰۲ در ایران تصویب شد که اساسا مرد بودن را از شرایط قضاوت قرار نداده. در عین حال این قانون تا سال ۱۳۴۸ هرگز امکان اجرایی پیدا نکرد. اولین گروه زنانی را که چنین ابلاغی گرفتند در سال ۱۳۴۸ در تاریخ قضایی ایران داریم و بعد از آن زنان زیادی به عرصه قضایی آمدند.

همه اینها با قانونی که در سال ۱۳۵۸تصویب شد رتبه قضایی شان به رتبه اداری تبدیل شد. اما باز یک فلش بک می‌زنم به ماههای مقارن با انقلاب ایران. در مرداد ماه ۱۳۵۷ زمانی که انقلاب ایران در حال نضج گیری بود آگهی استخدام قضاتی در روزنامه ‌های عمومی منتشر شد که بعد از شاید پنج دهه برای اولین بار شرط استخدام قضات را مرد بودن قرار داد و بعد از آن بعد از تاریخ قانون مربوط به شرایط قضات که در سال ۶۱ اتفاق افتاد... می‌‌خواهم بگویم که باز قوانین به طرز بسیار بسیار آهسته‌ای برگشت به این طرف که زنان را به برخی از مناصب قضایی برگرداند.

شما مجموعه اینها را طی یک قرن در ایران بررسی می‌کنید همزمان با شروع کار دادگستری عرفی می‌بینید که قضاوت زنان تابعی از شرایط اجتماعی و سیاسی بوده. حکومت‌ها هرجا که جنبش اجتماعی دوری می‌کرده از حقوق زنان و آن را به نوعی تقابل در مقابل حکومت قرار می‌داده، حکومت‌ها هم سعی می‌کردند این را به رسمیت بشناسند.

هرجا که زنان مطالبات شان را می‌توانستند پیش ببرند و آن را در همه جا اعلام کنند حکومت‌ها هم سعی می‌کردند همگام با این مطالبات بتوانند به تحقق این مطالبات کمک کنند. حتی فتواهایی که در این زمینه صادر شده فتوای بسیاری از آیات عظام که طی یکی دو دهه اخیر صادر شده که شاید درخشان‌ترین آنها فتوایی است که آیت‌‌الله عظما جناب آقای صانعی داده باشند کاملا متفاوت است با فتاوی که فرض بفرمایید در دوره‌هایی در تاریخ ایران داده شده که زنان به طور کلی خانه نشین بودند. پس بخش زیادی از این حقوق را من با جناب آقای یوسفی کاملا موافقم که تابعی از حرکت خود زنان است.

آقای یوسفی اشکوری این نکته ای که خانم ستوده روی آن دست گذاشتند که اگر زنان بر فعالیت خودشان اضافه کنند یک عامل موثر می‌تواند بشود که در زمینه اینکه در حوزه هم آن نظراتی تقویت شود که با نظرهای نواندیشان دینی مانند شما تطبیق می‌کند. تا چه حد به نظر شما درست است؟ مثلا در همین زمینه قضاوت زنان.

حسن یوسفی اشکوری: بله کاملا درست است. من چون به هر حال کارم تاریخ نگاری است و سالها است که به طور متمرکز روی تاریخ کار می‌کنم اصولا مسایل و حوادث و تحولات تاریخی را در بستر تاریخ می‌فهمم. این به این معنا نیست که بگوییم اسلام به ذات خود عیب ندارد هر عیبی که هست از مسلمانی ما است. نه من به این شعار حداقل به طور مطلق معتقد نیستم.

اگر اسلام را در متون و منابع فعلی می‌بینیم در کتاب و حدیت و روایات و حتی قران، همانطور که اشاره کردم این نابرابری در خود قران ریشه دارد. منتها من آن حوادث قران را تاریخی می‌بینم. یعنی معتقدم که از بستر جامعه واقعیت‌ها به طرف بالا پمپاژ می‌شود و در آن بالا هم پیغمبر باشد، امام باشد یا فرد عادی رییس جمهور فرانسه باشد ایران باشد مجلس ایران باشد یا هرکجای دیگر، تابع این تحولات و شرایط است.

بنابراین باید شرایط اجتماعی از این پایین فشار بیاورد که بخشی از آن برمی‌گردد به وسیله خود خانمها که مطالبات خودشان را به طور جدی پیش ببرند. ولی مسایل زنان که اختصاص به زنان ندارد. مسایل انسانی است. و چون مساله انسانی است زن و مرد هر کسی که به عدالت و آزادی، انسانیت و برابری ذاتی و حقوقی انسانها معتقد است، باید برای این مبارزات کوشش کند. در نتیجه فقها و علمایی هم که آن بالا نشسته‌اند، هرچند علمای ما خیلی متصلب اند و اصلا در این قرن بیست و یکم بسیاری شان زندگی نمی‌کنند، ولی به هر حال آنها هم ذهنیتشان با توجه به مقلدانشان و مسایلی که از آنها می‌پرسند و نیازهایی که در جامعه مطرح می‌شود، فشارهای اجتماعی، آنها هم در نهایت متوجه می‌شوند که فلان فتوایشان با واقعیت منطبق نیست.

آقای صانعی برای اولین بار در میان فقهای شیعه فتوا داده که چند همسری حرام شرعی است. خب البته اینکه چقدر مبنای شرعی دارد و فقهی دارد و چقدر با فقه تطبیق می‌کند یا نمی‌کند بحث دیگری است. ولی خب چنین فتوایی چرا داده می‌شود؟ به خاطر اینکه این مطالبات از پایین به وسیله خانمها و دیگران و نیازها مطرح می‌شود و فقیهی مثل آقای صانعی و دیگران در نهایت به این نتیجه می‌رسند که در این تفکر ظالمانه و تبعیض‌آلودشان باید تجدید نظر کنند و این یک سیر تاریخی است که پیش می‌رود.

البته حکومت‌ها هم همانطور که خانم ستوده گفتند در حکومت جمهوری اسلامی یا صورت نمی‌گیرد یا خیلی کند است. شما چند بار نتیجه افکار نواندیشان دینی را مطرح کردید من می‌خواهم عرض کنم که در بستر اجتماعی از دوران پیش از انقلاب تا الان تحولات زیادی داشتیم. افکار و اندیشه‌های نویی در ارتباط با جنبش زنان و حقوق زنان مطرح شده. مرحوم احمدقابل، برخی از حرف‌های آیت‌الله صانعی، آیت‌الله منتظری، اخیرا هم یکی از محققان دیگری کتابی بیش از هزار صفحه نوشته در ارتباط با مساله حجاب شرعی در عصر پیامبر که یک انقلابی به نظر من در تحول فکر دینی در مساله حقوق زنان است. اینها البته در واقعیت‌های جامعه ایران امروز اتفاق افتاده و فکر می‌کنم به تدریج به ثمر می‌‌نشیند.

خانم ستوده، یعنی شما می‌گویید در موارد دیگر هم جای این امیدواری برای شما و برابری‌خواهان هست که تغییراتی صورت بگیرد؟ مثلا بسیاری از روحانیون از جمله آیت‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در زمانی که در سال ۱۳۴۱حق رای به زنان داده شد به آن واکنش نشان دادند. ولی بعد از انقلاب ۱۳۵۷ آیت‌الله خمینی صحه گذاشت بر رای زنان و اینکه آن را تکلیف شرعی دانست. چنین رویکردی در موارد مشابه جوانه‌هایش دیده می‌شود در جمهوری اسلامی ایرانی که الان شما شاهدش هستید یا اینکه نه تک و توک و فاصله زیاد از هم دیگر؟

نسرین ستوده: همانطور که شما اشاره کردید موردی و به فاصله خیلی زیاد از هم دیگر است. مشابه همین اعلام نظر را در تاریخ ایران از آیت‌الله کاشانی سراغ داریم که در همان اوان کودتای ۲۸ مرداد ایشان اظهار نظری می‌کنند و در روزنامه‌های وقت منتشر می‌شود. به استخدام زنان در ادارات دولتی اشاره می‌کنند.

یعنی علیه استخدام زنان موضع گرفته بودند؟

نسرین ستوده: بله. معترض بودند به استخدام زنان در ادارات دولتی و می‌گفتند اگر دست من بود من همه زنان را خانه نشین می‌کردم. در حالی که ما در زندگی این افراد فکت هایی داریم که از قضا به رشد و استخدام دختران یا بستگان خودشان کمک کرده‌اند. اعلام نظرات عمومی افراد را از اکت‌های موردی آنها باید جدا کنیم.

آنچه که در ایران اتفاق افتاده و جناب آقای یوسفی هم به درستی به آن اشاره داشتند این است که متاسفانه کسانی که قرار است قانون را بنویسند، بر مبنای شریعت هم دارند می‌نویسند اساسا طرف گفتگوی ما و نواندیشان دینی نیستند. آنها هم تعداد زیادی از آنها هم مغضوب هستند و مورد تعقیب قضایی به خاطر اندیشه‌هایشان، امکان اعلام نظرات آنها در احقاق حقوق زنان و دیگر اقشار جامعه به کلی قطع شده.

منظور شما اینست که مثلا طرف شما امثال نادر قاضی پور نماینده مجلس که می‌گوید اصلا مجلس جای زنان نیست، البته با ادبیات خاص خودشان؟

نسرین ستوده: البته ایشان هم نماینده غالب حکومت نیست. اگر از من بپرسید نماینده غالب حکومت برای حقوق زنان کیست یک طیفی بین نواندیشان دینی فرض بفرمایید جناب آقای یوسفی اشکوری و طیفی از آقای قاضی پور که البته ایشان تنها هم نیست. به هرحال کسانی این طرز فکر را با خودشان حمل می‌کنند در جامعه که ممکن است در بین ما سکوت اختیار کنند. اما یک چیزی بین این دو طیف قانونگذاری را در اختیار دارند و دارند قانون می‌نویسند. اکثریت با آنها است که البته مورد اعتراض ما است. چون آنها هم به هیچ وجه به حقوق ما توجهی ندارند.

در عین حال چون به آقای قاضی پور اشاره شد انتظار ما این است که به طور کلی حکومت در چنین مواردی واکنش نشان دهد. رد صلاحیت می‌کنند کسانی را که می‌توانند در این جهت گامی بردارند و به جایش کسانی را می‌فرستند مثل آقای قاضی پور که کاملا می‌تواند قوانین خیلی وحشت آوری را به تصویب برساند. انتظار ما این است که قاطعانه اعتبارنامه ایشان رد شود و تایید نشود. پس زمانی که می‌گوییم حقوق زنان تابعی از سیاست‌های کلی یک جامعه هم محسوب می‌شود این جور مواقع این ادعا خودش را کاملا نشان می‌دهد.
8/3/2016

 

محمد عبدی

خیلی‌ها گمان می‌کردند امسال هالیوود فیلمی متفاوت را به عنوان فیلم برگزیده جوایز آکادمی (اسکار) معرفی کند: «از گور برخاسته» ساخته تحسین‌آمیز گونزالس؛ اما در ‌‌نهایت «اسپات لایت» به عنوان بهترین فیلم سال معرفی شد.

 

به نظر می‌رسد اسپات لایت بیش از هر چیز بخاطر سوژه‌اش مورد توجه واقع شده: یک داستان واقعی که فساد کلیسا را به تصویر می‌کشد. با چند روزنامه‌نگار نشریه بوستون گلوب روبرو هستیم که به موضوع آزار جنسی کودکان توسط کشیش‌ها علاقه‌مند می‌شوند و خیلی زود می‌فهمند که آمار واقعی، بسیار بیش از آن است که به نظر می‌رسد و آمار اولیه آن‌ها از سیزده کشیش در بوستون خیلی زود به آمار شش درصد همه کشیش‌های این شهر- یعنی حداقل نود نفر- می‌رسد و فیلم ادامه داستان را باز می‌گذارد: پس از انتشار تحقیق وقت گیر آن‌ها، تلفن‌های روزنامه به طور مرتب زنگ می‌خورد تا قربانیان تازه‌ای فرصت روایت ماجرایشان را داشته باشند.

البته با سوژه جسورانه‌ای روبه‌رو هستیم که به طرز ماهرانه‌ای نه فقط کشیش‌های مجرم، بلکه تمام کلیسا را زیر سوال می‌برد؛ آنجا که موارد لو رفته توسط کلیسا سرپوش گذاشته شده و کشیش‌های مجرم به جای مجازات با «مرخصی برای بیماری» روبه‌رو شده‌اند و قدرت کلیسا موارد شکایت را بی‌سروصدا مسکوت گذاشته است.

اسپات لایت خالی از دیالوگ‌های ظریف نیست (از جمله دیالوگی که بین یکی از روزنامه نگاران و قربانیان رد و بدل می‌شود: «موضوع رو بعد به کسی گفتی؟» قربانی: «به کی؟ به مثلاً یک کشیش؟») و ازطرفی فیلم بر اساس یک تناقض جذاب بنا شده: کشیش‌های کاتالولیکی که باید از شر دیگران به آن‌ها پناه برد و نزدشان به خصوصی‌ترین موارد اعتراف کرد، خود می‌توانند عامل فسادی باشند که از شرشان گریزی نیست.

تهیه‌کنندگان فیلم هنگام دریافت اسکار در مراسم امسال
تهیه‌کنندگان فیلم هنگام دریافت اسکار در مراسم امسال
روایت دو قربانی اول که با ذکر جزئیات نحوه سوء‌استفاده کشیش‌ها از آن‌ها را توضیح می‌دهند، البته تکان دهنده است، اما فیلم در همین حد سوژه جنجالی‌اش خلاصه می‌شود.

پرداخت شخصیت‌ها به شدت بر اساس الگوهای از پیش تعیین شده هالیوود است (که هیچ کدام عمق ندارند و همه بسیار سطحی به نظر می‌رسند) و از طرفی روند پیشبرد ماجرا و انتهای قابل حدس آن، بر اساس چیزی است که معمولاً هالیوود می‌سازد و تماشاگر معتاد به هالیوود می‌پسندد. برای مثال برای نشان دادن کار شبانه روزی آن‌ها، همه‌شان را تک تک می‌بینیم که در خانه‌هایشان در نیمه‌های شب در حال کار هستند یا برای نمایش اینکه چطور این روزنامه نگاران زندگی شخصیشان را فدای کارشان می‌کنند، تنها به تصویری کلیشه‌ای اکتفا می‌شود که یکی از آن‌ها نیمه شب در خانه همکارش را می‌زند و شوهر او با تعجب در را باز می‌کند.

بازی‌های فیلم (به ویژه مارک روفالو در نقش یکی از روزنامه‌نگار‌ها) به شدت تصنعی و اغراق آمیز است و فضای مصنوعی‌ای خلق می‌کند که به سختی قابل باور می‌شود. از طرفی تمام فیلم به غایت متکی بر دیالوگ است و از لحاظ بصری فیلم هیچ نکته قابل توجهی ندارد؛ درست برخلاف تجربه ایناریتو که از لحاظ بصری شگفت‌انگیز بود و به شدت کم دیالوگ.

نبرد اسپات لایت با از گور برخاسته، نبرد صنعت سینما بود با هنر سینما که باز طبق معمول هالیوود، صنعت سینما بازی را برد، در حالی که به نظر می‌رسید از پس اشتباه‌های گذشته و عوض شدن دوران، هالیوود می‌خواهد رنگ عوض کند (در نتیجه فیلمی ضدهالیوودی چون از گور برخاسته خلق می‌کند که تمام ارزش‌های از پیش تعیین شده از جمله داستان‌گویی و ستاره سازی را به چالش می‌کشد: با فیلمی به شدت ضدقصه و اثری که ستاره‌ای چون دی کاپریو را از اوج زیبایی و شیک پوشی به زیر می‌کشد و به زشت‌ترین شکل ممکن در حاد‌ترین وضعیت تصویر می‌کند)، اما هنوز هالیوود محافظه کار‌تر از آن است که جنجال و سر و صدای «موضوع» فیلم معمولی‌ای چون اسپات لایت را فدای فیلم درخشانی چون از گوربرخاسته بکند.
5/3/2016

 

همزمان با روز جهانی موسیقی، مهدی رجبیان، آهنگساز و نوازنده‌ای که از سوی دادگاه انقلاب ایران به شش سال حبس و پرداخت ۲۰ میلیون تومان جریمه محکوم شد، اعلام کرد که برای پرداخت این جریمه نقدی سه‌تارش را به فروش می‌رساند.

مهدی رجبیان، نوازنده سه‌تار و بنیان‌گذار وب‌سایت «برگ‌موزیک»، که در زمینه موسیقی آلترناتیو فعالیت می‌کند همراه برادر خود حسین رجبیان و یوسف عمادی، فیلمساز، هر یک به سه سال حبس تعلیقی، سه سال حبس تعزیری و پرداخت ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.

اتهام آنها از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» اعلام شده است.

آقای رجبیان شامگاه چهارشنبه، ۱۲ اسفندماه، در صفحه اینستاگرام خود نوشت که «سازم را به فروش می‌گذارم تا بتوانم جریمه‌های حکم صادر شده را بدهم».

وی سازش را «تمام دارایی» خود عنوان کرده و نوشته است که «چیزی جز این برایم نمانده و همین ساز که با آن بغض کردم و خندیدم را برای فروش می‌گذارم».

وب‌سایت روز جهانی آزادی موسیقی نیز تصمیم مهدی رجبیان برای فروش ابزار بیان احساساتش (سه‌تار) را منعکس کرده و ضمن محکوم کردن حکم صادره برای او خواستار تجدیدنظر دادگاه در این زمینه شده است.

این وب‌سایت نوشته است که در روز آزادی موسیقی که اهالی موسیقی و هواداران آنها آن را جشن می‌گیرند باید به افرادی همچون مهدی رجبیان و دو هنرمند دیگری که از حق انسانی آزادی هنری محروم هستند نیز توجه داشت.

این وب‌سایت اقدامات شماری از دولت‌ها، سیاست‌ها، جوامع و مذاهب سرکوبگر در ممانعت از بیان احساسات شهروندان خود و لذت بردن از ترانه‌ها و موسیقی زیبای تولیدی‌شان را محکوم کرده است.

فری‌میوز، انجمن دفاع از آزادی بیان در موسیقی، هم به همراه ۹ نهاد بین‌المللی دیگر با ارسال نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه ایران و دیگر مقامات جمهوری اسلامی، خواستار تبرئه این سه هنرمند شده بود.

به گفته اوله ریتوو، مدیر اجرایی فری‌میوز، ایران «هر چه به خاطر گفت‌وگو بر سر برنامه هسته‌ای خود اعتبار به دست آورده، این اعتبار را با ارعاب و دستگیری ظالمانه هنرمندان و فعالان رسانه‌ای و مدنی از دست می‌دهد».

سازمان عفو بین‌الملل نیز روز سه‌شنبه، ۱۱ اسفندماه، در بیانیه‌ای، از صدور حکم زندان برای برادران رجبیان و عمادی انتقاد کرده بود.

این نهاد مدافع حقوق بشر، در بیانیه خود، دربارهٔ آن چه «سرکوب مداوم هنرمندان و نقض آزادی بیان در ایران» خوانده، به مقام‌های جمهوری اسلامی هشدار داده است.

پیش از این نیز ۱۶۵ هنرمند، نویسنده و فعال مدنی در بیانیه‌ای در اعتراض به احکام قضایی علیه مهدی و حسین رجبیان و یوسف عمادی، خواستار صدور حکم تبرئه آنها و تغییر رویکرد حکومت ایران در قبال فعالان فرهنگی و هنری شده بودند.

این بیانیه به امضای هنرمندانی چون جعفر پناهی، محسن نامجو، شهرنوش پارسی‌پور، مهرانگیز کار، آسیه امینی، شاهین نجفی، هانیبال یوسف، اعضای گروه آبجیز (صفورا و ملودی صفوی)، گروه ایندو (شادی یوسفیان و اردلان پایوار)، اروین خاچیکیان، رعنا منصور و حامد نیک‌پی رسیده است.

مهدی رجبیان به همراه برادرش حسین رجبیان و یوسف عمادی در مهرماه سال ۹۲ در استودیو و دفتر کارشان بازداشت شدند.

این سه نفر پس از تحمل دو ماه انفرادی در بند دو الف سپاه پاسداران با وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شدند.

از وب‌سایت «برگ موزیک» که مهدی رجبیان بنیانگذار آن است، به عنوان وب‌سایت «تولید، انتشار و معرفی موسیقی زیرزمینی ایرانی» نام برده می‌شود.
4/3/2016

بابک غفوری آذر

در جریان برگزاری دوره اخیر جشنواره فیلم برلین تعدادی از سینماگران ایرانی با فیلم‌های تازه‌شان در این جشنواره حاضر بودند. از جمله این سینماگران بهمن قبادی فیلمساز شناخته شده بود که به عنوان تهیه‌کننده یک فیلم مستند به برلین آمده بود.این فیلم اپیزودیک «زندگی در مرز» نام دارد و ساخته تعدادی کودک آواره کرد دو کشور عراق و سوریه است.

درباره این فیلم و فعالیت‌های سینمایی اخیر بهمن قبادی با این فیلمساز گفت‌وگو کردم.
ایده ساخت فیلم «زندگی در مرز» چگونه شکل گرفت؟

بهمن قبادی: من درگیر ساخت مستند دیگری درکمپ‌های کردستان عراق بودم. آنجا دیدم هرکسی دارد کمک و آموزشی به افراد ساکن در اردوگاه می‌دهد. یک پزشکی دارد کار درمان و معالجه می‌کند، یک نقاش داشت نقاشی آموزش می‌داد، عکاس مشهور رضا دقتی چند نفر را جمع کرده بود و می‌خواست به آنها عکاسی یاد بدهد. من هم فکر کردم خب سینما را بلدم و آن را آموزش بدهم. وسط فیلمبرداری فیلمم، هفت نفر از فیلمسازهای کرد ایرانی را برای این کار دعوت کردم. ما نزدیک شش تا هفت ماه کلاس فیلمسازی گذاشتیم. صد کودک را در چهار کمپ انتخاب کردیم و به آنها ابتدا آموزش عکاسی دادیم.

همه از کردستان سوریه بودند یا عراق؟

نیمی از آنها کردهای سوریه بودند و نیمی دیگر ایزدی از شنگال عراق. آنها را تقسیم کردیم در زمینه‌های عکاسی، فیلمبرداری و کارگردانی. نزدیک سی و پنج دوربین عکاسی آماتور خریدم و به این بچه‌ها دادم تا عکاسی یاد بگیرند. فکر کردم اگر به شهرشان برگردند در صورت وقوع اتفاق دیگری می‌توانند عکس و فیلم بگیرند و بدهند به اینترنت، پخش کنند. در طول کلاس که من دیگر در آن مرحله نبودم چهارده فیلم ساخته شد.


​مضمون فیلم‌ها را خود بچه‌ها انتخاب می‌کردند؟

هرکسی که بازی می‌کرد، خودش هم سازنده می‌شد و در مورد زندگی‌اش فیلم می‌ساخت. در فیلم می‌آید می‌گوید به زندگی من خوش آمدید و ده دقیقه درباره زندگی خودش حرف می‌زند. اصلا قصدی هم نبود که فیلم تولید شود. من این فیلم‌ها را که دیدم یک روز تصمیم گرفتم تا تبدیل به فیلم بلندی بکنم. یک تدوینگر از ایران را صدا زدم و گفتم بیا کمک کن و شروع کردیم به تدوین کردن و صدا گذاری.

آن هفت فیلمساز را چطور راضی کردید تا در این آموزش مشارکت کنند؟

بیشترشان دستیارهای من بودند. کردهای ایرانی‌اند. مثلا حمید قوامی،‌ امید راستین و‌ شاهو نعمتی.

هزینه‌هایش را هم خودتان پرداختید؟

بله. هزینه‌ها را دفتر من داد. خیلی کم‌خرج بود. مثلا کل هزینه فیلم به بیست و پنج هزار دلار نرسید.

پخش فیلم چطور بوده است؟

حقوق پخشش را به چند تلویزیون واگذار کردیم. ان اچ کی پخش کرد. یک پخش‌کننده فرانسوی هم فیلم را خواسته است. سه ماه و نیم پیش آقای اوباما و تیمش فیلم را دیدند. از طریق سازمان حقوق بشر هم فیلم معرفی شده است. در مجموع اتفاقات خوبی برایش افتاد. در این حد فکر نمی‌کردیم. الان درگیر نسخه دومش هستیم. چهار نفر از کردهای عراقی که شنگالی‌اند دارند برمی‌گردند شهرشان. درگیر این هستیم که چهار پروژه جدی‌تر با اینها کار کنیم.

فیلم خودتان در چه مرحله‌ای است؟

یک مستند است به نام «پرچم بدون کشور» که هنوز کامل نشده است. در مورد کردستان و وضعیت کردهای عراقی.

از برلین برمی‌گردم و یک هفته فیلمبرداری داریم. تغییرات دیگری هم لازم دارد.

مدتی پیش حجت‌الله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی ایران اظهار نظری درباره احتمال بازگشت شما به ایران مطرح کرده بود.

بله آن اظهارنظر را دیدم. آقای ایوبی به من لطف دارد. من البته این دوستان را نمی‌شناسم و فعلا دوست ندارم برگردم آنجا. آنقدر درگیری‌های کاری دارم که فکر نمی‌کنم وقت برگشتن داشته باشم. این یک حقیقت است. درگیر چند پروژه هستم که هم برای دیگران تهیه می‌کنم و هم پروژه خودم باقی مانده است. اگر بشود شاید در چین فیلم بسازم.
1/3/2016

 

لئوناردو دی‌کاپریو سرانجام برای بازی در فیلم «از گور برگشته»‌ توانست جایزه اسکار را از آن خود کند. او پیش از این فیلم، ۴ بار برای بازیگری، نامزد دریافت اسکار شده بود.

برگزیدگان اسکار هشتاد و هشتم بامداد روز دوشنبه ۱۰ اسفند، در لس‌آنجلس آمریکا معرفی شدند.

در این مراسم، فیلم «اسپات لایت» توانست اسکار بهترین فیلم را از آن خود کند. این فیلم به کارگردانی تام مک کارتی همچنین جایزه بهترین فیلمنامه را نیز دریافت کرد.

اسکار بهترین کارگردانی هم به آلخاندرو گونزالس ایناریتو برای فیلم «از گور برگشته» اهدا شد. امسال آقای ایناریتو برخلاف دوره گذشته در به‌دست آوردن اسکار بهترین فیلم، ناکام بود.

جایزه بهترین فیلمبرداری هم به فیلم «از گور برگشته» اهدا شد. این سومین سال متوالی است که امانوئل لوبزکی جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری را به خود اختصاص می‌دهد و از این حیث، یک رکورد از خود برجای می‌گذارد.

دیگر جایزه فیلم «از گور برگشته»،‌ یک طلسم شکنی برای مراسم اسکار بود.

لئوناردو دی‌کاپریو که پیش از این فیلم، بار۴ نامزد اسکار بازیگری شده بود، بالاخره توانست مجسمه طلایی را از آن خود کند.

این بازیگر در سال‌های گذشته برای فیلم‌های «گرگ وال استریت»، «الماس خونین»، «هوانورد» و «چه چیزی گلبرت گریپ را آزار می‌دهد» نامزد دریافت اسکار شده بود.

بری لارسن برای فیلم «اتاق» اسکار بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد
بری لارسن برای فیلم «اتاق» اسکار بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد
بری لارسن همچنان که در گلدن گلوب جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفته بود، در مراسم اسکار هم به‌خاطر فیلم «اتاق» اسکار را به‌دست آورد.

از سوی دیگر، به‌خاطر جایزه‌ای که سیلوستر استالونه برای فیلم «کرید» در گلدن گلوب گرفت، تصورها براین بود که اسکار بهترین بازیگر نقش دو مرد هم به او می‌رسد، ‌اما این جایزه به مارک ریلانس برای فیلم «پل جاسوس‌ها» تعلق گرفت.

همچنین جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن به آلیشا ویلکاندر برای فیلم «دختر دانمارکی» تعلق گرفت.

در مراسم اسکار امسال، بیشتری سهم از جایزه‌ها را فیلم «مدمکس:جاده خشم» از آن خود کرد. این فیلم توانست شش اسکار بهترین تدوین صدا، میکس صدا، تدوین، گریم، طراحی صحنه و طراحی لباس را از آن خود کند.

در این مراسم همچنین اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی هم به فیلم «بیگ شورت» رسید.

«اکس ماکینا» اسکار بهترین جلوه‌های ویژه را دریافت کرد. اسکار بهترین انیمیشن بلند هم به فیلم «پشت و رو» اهدا شد.

در ادامه هشتاد و هشتمین مراسم اسکار، جایزه بهترین فیلم خارجی به لاسلو نمش برای کارگردانی فیلم «پسر شائول» از مجارستان اهدا شد.

همچنین جایزه بهترین مستند بلند هم به فیلم «amy» درباره زندگی و مرگ ایمی واینهاوس،‌ خواننده بریتانیایی تعلق گرفت.

در مراسم امسال، سرانجام انیو موریکونه، ‌آهنگساز بزرگ تاریخ سینما، ‌برای ساخت موسیقی متن یک فیلم سینمایی، توانست جایزه اسکار را از آن خود کند. آقای موریکونه که پیش از این به‌خاطر یک عمر فعالیت هنری یک اسکار افتخاری گرفته بود، جایزه بهترین موسیقی متن را برای فیلم «هشت نفرت انگیز» دریافت کرد. او پیشتر ۵ بار برای دریافت اسکار نامزد شده بود.

سم اسمیت هم با ترانه «The Writing's on the Wall» که در فیلم «اسپکتر»، تازه ترین فیلم جیمز باند خوانده بود، اسکار بهترین ترانه اورجینال را دریافت کرد.
29/2/2016

 

محمد عبدی
چهل و پنجمین دوره جشنواره جهانی فیلم روتردام، یکی از بزرگ‌ترین جشنواره های سینمایی اروپا، چهارشنبه شب، بیست و هفتم ژانویه (هفتم بهمن) افتتاح شد، در حالی که این جشنواره امسال توجه ویژه ای به فیلمسازان جوان ایرانی داخل و خارج از ایران داشته و میزبان ۹ سینماگر ایرانی است؛ از جمله بابک جلالی که با فیلمی که در سانفرانسیسکو ساخته در بخش مسابقه امسال حضور دارد: «رویاهای رادیو» با بازی محسن نامجو.

در این جشنواره دوازده روزه، مجموعاً ۴۷۷ فیلم به نمایش درمی آید که از این میان ۱۰۶ فیلم اولین نمایش جهانی خود را تجربه می‌کنند. بیش از ۲۶۰ فیلمساز از پنجاه کشور مختلف در این جشنواره حضور خواهند داشت.

محسن نامجو و بازی در فیلم

محسن نامجو، خواننده شناخته شده ایرانی که سال‌هاست در آمریکا سکونت دارد، در فیلم رویاهای رادیو نقش اول را بازی می کند؛ نه در نقش یک نوازنده و خواننده، بلکه در نقش یک نویسنده به نام آقای رویانی که در ایران شهرت داشته، اما مجبور به ترک وطن شده و حالا «پارس رادیو» را اداره می کند؛ایستگاهی رادیویی به زبان فارسی در سانفرانسیسکو که برنامه‌های شاعرانه‌ای برای افغانها و ایرانیانی که در آنجا زندگی می کنند تولید می‌کند. گروهی با نام رویاهای کابل که اولین گروه راک افغانستان محسوب می‌شود، قرار است با گروه معروف متالیکا در استودیوی این رادیو بنوازند...

نام لارس اولریش، نوازنده گروه متالیکا هم به عنوان یکی از بازیگران این فیلم ذکر شده است.

اولین نمایش جهانی این فیلم روز دوشنبه خواهد بود و برای دریافت جایزه ببر روتردام، در بخش اصلی این جشنواره با هفت فیلم دیگر از هفت فیلمسازی که به عنوان «با آینده درخشان»- از جمله «یک زن، یک بخش» ساخته الیزابت سوبرین و «آخرین سرزمین» ساخته پابلو لامار- در این بخش انتخاب شده اند رقابت خواهد کرد.

حضور پررنگ سینماگران ایرانی

امسال یکی از پربارترین حضورهای سینماگران جوان ایرانی است که یادآور بخش بزرگ مرور سینمای ایران در این جشنواره در سال ۲۰۱۲ است.

«خشت و آئینه» ابراهیم گلستان که از اولین فیلم های مهم و تاثیرگذار سینمای ایران محسوب می شود، پس از پنجاه سال، نمایش‌های تازه‌ای را در جشنواره های جهانی تجربه می‌کند و این بار در جشنواره روتردام هم نمایش خواهد داشت.

«بادکین راس»، ساخته کاوه مدیری، داستان مردی ایرانی/هلندی به نام بادکین( با بازی سهراب بیات) را روایت می کند که در شهر فورس اسکاتلند، در کنار مردم محلی واقعی ساختار ترکیبی مستند- تخیلی فیلم را شکل می‌دهد.

«ما در بهشت» ساخته سینا عطائیان دنا که برای اولین بار در بخش مسابقه جشنواره لوکارنو نمایش داشت، در بخش «آینده درخشان» در جشنواره روتردام نمایش دارد؛ تصویری تند و تیز از احوال امروز ایران که در داستانی حول و حوش یک معلم تنها در حاشیه شهر تهران روایت می‌شود.

وحید حکیم زاده در فیلمی به نام «چیزهای بزرگ‌تر» که در ژاپن ساخته شده، داستان چند شخصیت از کشورهای مختلف را در کنار هم در ژاپن امروز روایت می کند، از جمله یک معمار ایرانی. اسد فولادکار سینماگر ایرانی الاصل ساکن لبنان هم با فیلم «عشق حلال» در جشنواره حضور خواهد داشت.

در میان فیلم های کوتاه هم فیلمسازان جوان ایرانی از داخل و خارج از ایران حضور پررنگی دارند. مریم تفکری در فیلمی به نام «شعر و سنگ»، سعی دارد در پرداختی انتزاعی تصویری از تهران ثبت کند.

«داستان ساده من، تو، و میم» فیلم کوتاه دیگری است ساخته عاطفه یارمحمدی که سعی دارد زندگی خود فیلمساز را در دل تاریخ امروز ایران روایت کند.

«یادآوری پنج‌ضلعی‌ها» عنوان فیلم کوتاه انتزاعی دیگری است از آزاده نوایی که به شکل شانزده میلی متری فیلمبرداری شده و سعی دارد با اشعار حافظ و موسیقی‌ای از بامداد ملکی، مرضیه رحیم زاده و سهیل مخبری زمان ها و مکان ها و احساسات را به زبان تصویر برگرداند.

جشنواره جهانی فیلم روتردام تا هفتم فوریه ادامه خواهد داشت.
24/2/2016

 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران با اعلام جلوگیری از اکران برخی فیلم‌هایی که «مصلحت نیست» دیده شوند، «اشارات به مسائل سال ۸۸» و همچنین «بدآموزی» را از جمله موارد مشکل‌دار این آثار دانست.

علی جنتی روز چهارشنبه ۲۸ بهمن در حاشیه جلسه هیات دولت در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به اینکه برخی فیلم‌ها تاکنون مجوز اکران نگرفته‌اند، تاکید کرد «تعدادی از فیلم‌ها وجود دارند که در مجموع به مصلحت دیده شده پخش نشوند».

آقای جنتی درباره دلائل جلوگیری از اکران این آثار افزود: «برخی از آنها به مسائل سال ۸۸ بر می‌خورد که بسیار نیز صریح بوده‌اند و ما جلوی آنها را گرفته‌ایم؛ همچنین برخی از فیلم‌های دیگری نیز ساخته شده‌اند که در آنها مواردی از بدآموزی‌ وجود دارد که قابل اصلاح نیز نیست».

وزیر ارشاد در ادامه با تاکید بر اینکه «تا جایی که امکان دارد فیلم‌هایی را که از اکران آن‌ها جلوگیری شده، اصلاح می‌کنیم»، گفت: «برخی از فیلم‌هایی که تا الان نیز اکران شده است با حدود ۳۰ الی ۴۰ مورد اصلاحی به اکران درآمده، که با وجود این فروش خوبی هم داشته‌اند».

علی جنتی همچنین اعلام کرد: «برخی موارد وجود دارد که دیگر امکان اصلاح آن وجود ندارد و ماهیت آنها به گونه‌ای است که اصلاح نمی‌شوند، بنابراین مجبوریم آن‌ها را نگه داریم».

وزیر ارشاد در گفت‌وگوی دیگری با خبرنگار ایرنا، به اظهارنظر در مورد فیلم‌های جشنواره امسال نیز پرداخت.

آقای جنتی با مثبت ارزیابی کردن جشنواره سی و چهارم فجر گفت: «برخی از فیلم‌ها نیز اشکالاتی داشتند که در شروع اکران، مورد بررسی قرار خواهد گرفت».

امسال نیز همانند چند سال گذشته برای حضور در جشنواره فجر به فیلم‌ها پروانه نمایش موقت داده شد تا در اکران عمومی آنها ملزم به دریافت مجدد پروانه نمایش باشند.

«عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان،‌ «خانه دختر» ساخته شهرام شاه‌حسینی، «آشغالهای دوست‌داشتنی» به کارگردانی محسن امیریوسفی، «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری و «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش از جمله آثاری هستند که در دو سال اخیر، هریک به دلیلی اجازه نمایش عمومی پیدا نکرده‌اند.

نمایی از فیلم «خانه دختر»
نمایی از فیلم «خانه دختر»
چندی پیش در خبرها آمده بود که وزیر ارشــاد طی نامه‌ای به حبیب ایل‌بیگی، رییس اداره نظارت و ارزشیابی، دستور بایگانی شدن فیلم سینمایی «خانه دختر» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی را صادر کرده است.

این خبر را روزنامه «سینما»‌ چاپ تهران در شماره روز پنجم دی‌ماه خود منتشر کرده بود.

در این خبر آمده بود که فیلم «خانه دختر» تاکنون «چهار بار» پروانه نمایش دریافت کرده و سرانجام با وجود اعمال اصلاحیه‌های فراوان و حذف برخی سکانس‌های به گفته ارشاد «مشکل‌دار»، توقیف شده است.

«خانه دختر» موضوعی مرتبط با مسئله «بکارت» در جامعه ایران دارد که نمایش آن سال گذشته در جشنواره فجر هم با برخی حواشی همراه شد؛ پس از جشنواره هم برخی سایت‌ها و رسانه‌ها،‌ این اثر را هم مثل برخی دیگر از آثار، به سیاه‌نمایی متهم کردند و خواستار توقیف آن شدند.

«عصبانی نیستم» دومین فیلم بلند رضا درمیشیان هم از جمله آثار پرحاشیه سینمای ایران است که برخی از مخالفان، آن را منتسب به «جریان فتنه» دانسته‌اند و با فشار به وزارت ارشاد و حتی تهدید وزیر به استیضاح در مجلس، ‌از اکرانش جلوگیری کرده‌اند.

نمایی از فیلم «عصبانی نیستم»
نمایی از فیلم «عصبانی نیستم»
این فیلم داستان دانشجوی ستاره‌داری است که از دانشگاه اخراج شده و به دنبال پیدا کردن شغلی مناسب جهت راضی کردن پدر دختر مورد علاقه‌اش برای موافقت با ازدواج آنهاست.

در فیلم رضا درمیشیان، در کنار خط اصلی قصه،‌ اشاراتی هم نسبت به وعده‌های محمود احمدی‌نژاد در طول سال‌های مدیریتش بر کشور،‌ وضعیت دانشجویان اخراجی و برخی حوادث سیاسی این سال‌ها می‌شود.

«آشغال‌های دوست داشتنی» ساخته محسن امیریوسفی هم از جمله آثاری است که مسئولین وزارت ارشاد چندین بار و به صراحت از اکران نشدن آن صحبت به میان آورده‌اند.

داستان این فیلم در خانه یک پیرزن که با دختر میان‌سالش زندگی می‌کند، می‌گذرد. در یکی از روزهای بعد از انتخابات ۸۸، برخی از معترضین به انتخابات که از دست نیروهای امنیتی فرار کرده‌اند، وارد خانه پیرزن شده و در آنجا مخفی می‌شوند. بعد از خروج آن‌ها از خانه، پیرزن متوجه علامتی بر روی درب خانه خود می‌شود و همسایگان به او می‌گویند که احتمالا در روزهای آینده، ‌نیروهای امنیتی به خانه او مراجعه خواهند کرد...

«خانه پدری» و «رستاخیز» هم از جمله آثار حاشیه‌دار سینمای ایران هستند که به ترتیب تنها دو و یک روز فرصت اکران پیدا کردند و سپس از پرده پایین کشیده شدند.

نمایی از فیلم «خانه پدری»
نمایی از فیلم «خانه پدری»
«خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری که در سال ۸۹ ساخته شد، برخی مسائل ظلم‌آمیز در قبال زنان در خانواده‌ای ایرانی را به صورتی صریح و بی‌پرده به تصویر کشیده است.

این فیلم تنها دو روز روی پرده بود و سپس نمایش آن متوقف شد.

«رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش هم تنها یک روز اکران شد و سپس به خاطر تظاهرات عده‌ای و تهدید به آتش زدن سینماهای نمایش دهنده،‌ از روی پرده پایین آمد.

مخالفان، نمایش چهره عباس‌بن‌علی، برادر امام سوم شیعیان در این فیلم را علت مخالفت خود اعلام کرده بودند.
23/2/2016

رسانه‌های ایتالیایی اعلام کردند که اومبرتو اکو، نویسنده رمان تحسین‌شده «نام گل سرخ»، شامگاه جمعه، ۳۰ بهمن، در ۸۴ سالگی درگذشت.

گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از روزنامه ایتالیایی لا رپوبلیکا عنوان می‌کند که مرگ اومبرتو اکو در خانه وی، واقع در شمال ایتالیا رقم خورده است. این گزارش اما اطلاعاتی درباره چگونگی مرگ آقای اکو نمی‌دهد و فاقد جزئیاتی در این باره است.

با این حال روزنامه گاردین در گزارش خود عنوان می‌کند که آقای اکو در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشته است.

گزارش دیگر رسانه‌ها نیز عموما به سوابق آکادمیک و روشنفکری اومبرتو اکو می‌پردازد که گستره وسیعی از ادبیات گرفته تا نشانه‌شناسی، انشان‌شناسی و فلسفه را شامل می‌شود.

اومبرتو اکو خود در مصاحبه‌ای تاکید داشته که بیشتر فیلسوف است تا رمان‌نویس و «فقط روزهای تعطیل آخر هفته رمان می‌نویسم».

با این حال رمان‌های اومبرتو اکو موفقیت‌های بزرگی را برای وی به ارمغان آورده‌اند و مهم‌ترین آنها نیز «نام گل سرخ» است، اثری که میلیون‌ها نسخه در سراسر جهان فروش داشته است.

داستان این رمان به قرن ۱۴ میلادی به صومعه‌ای در ایتالیا باز می‌گردد و در حین داستان شرح منحصربه‌فردی هم از مناقشات فلسفی و مذهبی آن زمان به دست داده می‌شود.

دیگر رمان‌های اومبرتو اکو نیز با استقبال خوب منتقدان و مخاطبانش مواجه شده از جمله «آونگ فوکو» و «بائودولینو».

اکو در دهه ۱۹۸۰ دپارتمان ارتباطات را در دانشگاه سن مارینوی ایتالیا بنیان گذاشت و مدتی نیز رئیس دانشکده انسان‌شناسی دانشگاه بولونیا بود.

ماتئو رنزی، نخست وزیر ایتالیا، او را «نمونه فوق‌العاده‌ای» در سنت روشنفکری اروپا نامیده که هم «درک منحصربه‌فردی از گذشته» داشت و هم «ظرفیت بی‌پایانی برای پیش‌بینی آینده».

آخرین رمان اومبرتو اکو با عنوان «شماره صفر» اواخر سال ۲۰۱۵ منتشر شد.

غالب رمان‌های اکو از جمله «نام گل سرخ» به فارسی ترجمه شده است.
20/2/2016

پیش‌بینی نتایج جایزه اسکار معمولا کار سختی نیست، چرا که پیش‌تر نتایج جوایزی نظیر گلدن گلوب و بفتا اعلام شده‌اند و برندگان این جوایز معمولا بیشترین شانس درخشش در اسکار را دارند. اما در طول تاریخ آکادمی اسکار گاهی نظر داوران، حیرتِ صاحب‌نظران و دوست‌داران سینما را برانگیخته است. در ادامه غیرمنتظره‌ترین نتایجی را که جایزه اسکار به خود دیده، به انتخاب وب‌سایت IMDB می‌خوانید.

۱. ماریسا تومی و اسکار بازیگری

ماریسا تومی در کنار جین هکمن، دو برنده اسکار سال ۱۹۹۳
ماریسا تومی در کنار جین هکمن، دو برنده اسکار سال ۱۹۹۳
در سال ۱۹۹۳ بیشتر صاحب‌نظران فکر می‌کردند اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن به خاطر ایفای نقش در درام رمانتیکِ «Howard's End» به «ونسا ردگریو» خواهد رسید.

اما «ماریسا تومی» بازیگر کمدی «پسرعمو وینی» به طرزی غیرمنتظره این جایزه را به خانه برد. از دید بسیاری نقش‌آفرینی او حتی در حد کاندیداتوری برای این جایزه هم نبود چه برسد به کسب آن. حتی شایعه شد «جک پالانس»، مجری اسکار در آن سال در واقع نام برنده را اشتباه خوانده است.

۲. ناکامی «پدرخوانده» در مقابل «کاباره»

پوستر فیلم کاباره
پوستر فیلم کاباره
در سال ۱۹۷۳ «باب فاس» توانست با فیلم موزیکال «کاباره»، اسکار بهترین کارگردانی را از رقیبش «فرانسیس فورد کاپولا» -که بابت فیلم «پدرخوانده» نامزد شده بود- برباید. اگرچه رای‌دهندگان اسکار در آن سال رغبت چندانی نسبت به فیلم‌های گنگستری نداشتند، اما در گذر زمان «پدرخوانده» به طرز قابل توجهی بالاتر از رقیبش ایستاد و نام خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار کلاسیک سینما ثبت کرد.

این فیلم در طول چند دهه اخیر، حتی در بسیاری از لیست‌ها، عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما را هم به خود اختصاص داده است.

۳. برتری «راکی» در مقابل «راننده تاکسی»


سال ۱۹۷۷ یکی از پررونق‌ترین دوره‌های برگزاری اسکار بود. در بخش بهترین فیلم، آثاری از جمله «راننده تاکسی»، «شبکه» و «همه مردان رئیس‌جمهور» نامزد بودند اما در کمال حیرت فیلم «راکی» اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد. «سیلوستر استالونه»، بازیگر نقش «راکی بالبوا» در اسکار ۲۰۱۶ هم با فیلم جدیدی به نام «Creed» حضور دارد و جزو نامزدهای بهترین نقش مکمل مرد به شمار می‌آید. او در این فیلم هم در نقش راکی بالبوا ظاهر شده که این بار در قامت یک مربی به شاگردش آموزش می‌دهد.

۴. مجسمه طلایی برای گروه رپ


گروه موسیقی رپ «Three 6 Mafia» یکی دیگر از کاندیداهایی بود که در سال ۲۰۰۶ بسیاری باور نمی‌کردند اعضای آن به عنوان برنده اسکار روی سن فراخوانده شوند. این گروه که تهیه موزیک متن فیلم «Hustle and Flow» را بر عهده داشت، علیرغم پیش‌بینی‌ها توانست «دالی پاترون» و موزیک متن او برای فیلم «Transamerica» را پشت سر بگذارد. جان استوارت کمدین مشهور آمریکایی که اجرای مراسم اسکار آن سال را برعهده داشت روی سن به کنایه گفت: «می‌خواهم موضوعی را برای کسانی که در خانه نشسته‌اند و نتایج را می‌بینند روشن کنم: مارتین اسکورسیزی، صفر جایزه اسکار؛Three 6 Mafia، یک جایزه اسکار.» در واقع اسکورسیزی یک سال بعد، برای بار نخست مجسمه طلایی اسکار را به خانه برد.

۵. پل هگیس و اسکارِ «تصادف»


اسکار ۲۰۰۶ هنوز از یاد بسیاری از منتقدان نرفته است؛‌ خصوصا کسانی که معتقدند جایزه بهترین فیلم نه به فیلم «تصادف» به کارگردانی «پل هگیس»، که باید به «کوهستان بروکبک» ساخته «آنگ لی» تعلق می‌گرفت. «تصادف» در لوس‌آنجلس اتفاق می‌افتد و بیشتر بر مسئله نژاد و نژادپرستی متمرکز است؛ «کوهستان بروکبک» هنوز یکی از بهترین آثاری به شمار می‌آيد که رابطه عاشقانه دو مرد را به تصویر کشیده است. پل هگیس، کارگردان «تصادف» خود در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۵ در مورد این انتخاب آکادمی اسکار گفت: «آیا این فیلم واقعا بهترین فیلم سال بود؟ فکر نمی‌کنم.»

۶. اسکار بازیگریِ باربارا استریسند


در سال ۱۹۶۹ آکادمی اسکار دو نفر را برنده جایزه بهترین بازیگر زن معرفی کرد: «باربارا استریسند» برای نقش‌آفرینی در فیلم «Funny Girl» به کارگردانی ویلیام وایلر و «کاترین هپبورن» برای بازی در فیلم «شیر در زمستان» به کارگردانی آنتونی هاروی.

کاترین هپبورن در مراسم آن سال اسکار حاضر نشد، در نتیجه رقیب او، باربارا استریسند روی سن رفت و جایزه را دریافت کرد.

۷. اسکار بازیگری «گوینت پالترو»


خیلی‌ها فکر می‌کنند حضور «کیت بلانشت» در فیلم «الیزابت» و در نقش ملکه الیزابت اول، بهترین نقش‌آفرینی این بازیگر بوده‌است اما در سال ۱۹۹۹، «گوینت پالترو» بابت ایفای نقش در «شکسپیر عاشق» توانست اسکار بهترین بازیگر زن را از آن خود کند. شرکت تولیدکننده فیلم در کمپین تبلیغاتی که برای این فیلم به راه انداخته بود چنین استدلال کرد که پالترو در واقع چند نقش را در این فیلم به صورت همزمان ایفا می‌کند زیرا پالترو در فیلم با تغییر قیافه خود را به شکل یک بازیگر مرد در می‌آورد تا بتواند روی سن تاتر برود.

۸. پیروزی «شکسپیر عاشق»‌ مقابل «سرباز رایان»

پوستر فیلم «شکسپیر عاشق»
پوستر فیلم «شکسپیر عاشق»
«شکسپیر عاشق» به کارگردانی جان مدن در سال ۱۹۹۸ در مقابل رقیب قدری مانند «نجات سرباز رایان» بالاتر ایستاد و توانست اسکار بهترین فیلم را از اثر درخشان استیون اسپیلبرگ برباید.

پس از گذشت چندین سال، «نجات سرباز رایان» اکنون یکی از بهترین فیلم‌های جنگی تاریخ سینما به شمار می‌آید اما در مقابل، از اقبال اولیه‌ای که به «شکسپیر عاشق» نشان داده شد دیگر خبری نیست. «نجات سرباز رایان» در آن سال ۵ جایزه اسکار، از جمله بهترین کارگردانی را دریافت کرد.

۹. «سرخ‌ها» و ناکامی در تصاحب اسکار بهترین فیلم

پوستر فیلم «سرخ‌ها»
پوستر فیلم «سرخ‌ها»
معمولا در اسکار، فیلمی که جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود می‌کند جایزه بهترین فیلم را هم می‌برد.

اما در سال ۱۹۸۲ علی‌رغم اینکه اسکار کارگردانی بابت کارگردانی فیلم «سرخ‌ها» به «وارن بیتی» تعلق گرفت و فیلم بریتانیایی «ارابه‌ها در آتش» به عنوان بهترین فیلم شناخته شد.

در آن سال فیلم «سرخ‌ها» توانست علاوه بر جایزه بهترین کارگردانی، اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن و فیلمبرداری را نیز دریافت کند.

۱۰. اسکار برای دختر ۱۵ ساله


در اسکار سال ۱۹۹۴، در میان نامزدهای جایزه بهترین بازیگر زن نام چهار بازیگر شناخته‌شده به چشم می‌‌خورد: «رُزی پرِز» برای فیلم «بی‌باک»، «وینونا رایدر» برای «عصر معصومیت»، «اما تامپسون» برای «به نام پدر» و «هالی هانتر» برای «شرکت». در کمال شگفتی «آنا پاکین» یازده ساله در نهایت توانست همه رقبا را از میدان به در کند و بابت نقشش در فیلم «پیانو» مجسمه طلایی اسکار را از آن خود کند.

۱۱. همشهری کینِ ناکام


خیلی از منتقدان «همشهری کین» اثر ماندگار «اورسن ولز» را بهترین فیلم تاریخ سینما می‌دانند. داوران اسکار در سال ۱۹۴۲ اما چندان با این عقیده همراه نبودند؛ آنها فیلم «دره من چه سبز بود» اثر «جان فورد» را به عنوان بهترین فیلم برگزیدند. درام خلاقانه اورسن ولز آن سال تنها توانست اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی را از خود کند.
29/2/2016

آخرین اخبار

برنامه‌ی جمهوریخواهان

کتابخانه

جنبش جمهوریخواهی‌3

جنبش جمهوریخواهی‌4

جنبش جمهوریخواهی‌4