منصور امان
رژیم جمهوری اسلامی در سوریه به یک وضعیت پارادوکس رانده شده است: از یکسو با هزینه گزاف انسانی و مالی برای تثبیت رژیم اسدها سرمایه گذاری کرده و از سوی دیگر، موفقیت آقای بشار اسد در ماندن بر سر قُدرت و به جریان افتادن پروسه سیاسی در باره مساله آینده این کشور، موقعیت آن در سوریه را دُچار بی ثباتی کرده است.
پس از ضربات نظامی پی در پی و ادامه دار اسراییل، اکنون رژیم ولایت فقیه در سوریه آماج ضربات سیاسی سختی نیز قرار گرفته است. روسیه که آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش مایلند آن را "شریک استراتژیک" خود بدانند، با پرتاب جمهوری اسلامی به ناکُجا آباد، مرزهای منافع خود در سوریه را ترسیم کرده است.
آقای ریابکوف، یک پایور ارشد مُسکو، پس از آنکه روشن ساخت روسیه، رژیم مُلاها را "مُتحد" خود نمی شناسد، با حمله های نظامی اسراییل به تاسیسات و نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه تفاهُم نشان داد و آن را "تدابیر اسراییل برای امنیت خود" توصیف کرد. وی افزود: "روسیه به تضمین امنیت قوی برای اسراییل کاملا متعهد است."
اگرچه جمهوری اسلامی در نقشه های کلان روسیه در سوریه هرگز جایگاهی استراتژیک نداشته و نیروهای نظامی و مُزدوران خارجی اش نقشی فراتر از پیاده نظام برای مُسکو