مقدمه
بنا به اذعان پیمایشهای آماری غیررسمی در ایران درحالی که بیش از نیمی از جمعیت کشور را اقوام و ملل غیرفارس تشکیل می دهد خودداری “مرکز آمار ایران” از ارائه ی آمار رسمی ترکیب قومی سبب ارائه ی تخمین های گوناگون گشته است. ترکیب زبانی جمعیت ایران بر اساس «کتاب واقعیتهای جهان سیا» ۵۳٪ فارسی و گویشهای آن، ۱۸٪ ترکی آذربایجانی و دیگر زبانهای ترکی، ۱۰٪ کردی، ۷٪ گیلکی و مازندرانی، ۶٪ لری، ۲٪ بلوچی، ۲٪ عربی و ۲٪ زبانهای دیگر بیان می گردد که با استناد بدان می توان ادعا نمود که تنها نیمی از کشور را افراد متکلم به زبان فارسی تشکیل می دهد[1] اما برخی از اظهار نظرهای رسمی نیز بر این امر صحه می گذارد که جمعیت قومیت فارس در ایران بسی کمتر از نیمی از جمعیت ایران می باشد علی اکبر صالحی وزیر امورخارجه ایران در دوره دکتر محمود احمدی نژاد در سفری که در تاریخ 28 دی ماه 1390 به ترکیه داشت در مصاحبه با اصحاب رسانه بیان داشته بود که 40 درصد جمعیت ایران را ترکها تشکیل می دهد [2] با در نظر گرفتن این رقم و افزودن درصد جمعیتی اقوام و ملل دیگر جمعیت فارس کشور بسیار کمتر از نیمی از جمعیت ایران خواهد بود.. وجود این تنوع قومی سبب بروز خواستهای گوناگون ملی-قومی در ایران گشته است که قوانین رسمی موجود در آن حق حیات و توسعه ی فرهنگی را تنها محدود به فرهنگ و زبان فارسی می داند. علیرغم این موضوع مطالعه ی منشا قومی و استانی مسئولین ارشد نهادهای مختلف جمهوری اسلامی ایران نشانگر آن است که قومیت مشخصه ای مهم در تعالی رتبه و مسئولیتهای رسمی در ایران محسوب گردیده و فراتر