براساس اعلام انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت بیش از هشت هزار مصدوم شیمیایی دارد که از این تعداد 3 هزار جانباز زیر 25 درصد هستند. همچنین 110 جانباز 70 درصد، 300 جانباز 50 درصد و 1200 جانباز بالای 25 درصد تحت پوشش بنیاد شهید سردشت هستند
اینجا سردشت است. شهری مرزی در استان آذربایجان غربی که در 7 تیرماه 1366 مورد اصابت 7 بمب شیمیایی قرار گرفت. در این حمله شیمیایی 130 نفر شهید و بیش از هشت هزار نفر قربانی سلاح شیمیایی شدند. ساکنان این شهر همیشه در دفاع از مرزهای کشور پیشقدم و حافظ نظام بودهاند.
امروز حدود 25 سال از آن حادثه تلخ می گذرد و طبعا هر ایرانی توقع دارد بهترین خدمات به قربانیان بی دفاع حملات شیمیایی به سردشت ارائه شود ولی افسوس که حتی حداقل امکانات برای این عزیزان از سوی دستگاهها ارائه نشده است. کلینیک بدون پزشک، بیکاری، آسیبهای اجتماعی، بیتوجهی مسئولين مربوطه به افرادی که مدرکی برای اثبات مصدومیت خود ندارند، مشکلات خدمات شهری و حمل و نقل، نداشتن گمرک، بازارچه های مرزی پویا، راه نامناسب و همه و همه موجب شده تا زیباترین شهر مرزی کشورمان که ید طولایی در دفاع از این آب و خاک دارد در بوته ای از فراموشی سپرده شود.
بر اساس این گزارش، شهر سردشت براساس اعلام انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی سردشت بیش از هشت هزار مصدوم شیمیایی دارد که از این تعداد 3 هزار جانباز زیر 25 درصد هستند. همچنین 110 جانباز 70 درصد، 300 جانباز 50 درصد و 1200 جانباز بالای 25 درصد تحت پوشش بنیاد شهید سردشت هستند. گزارشها حاکی از آن است که بنیاد شهید در بهبود وضعیت اشتغال جانبازان تحت پوشش خود اقدامات مطلوبی را انجام داده است و با توسعه مشاغل خانگی برای 120 نفر و وامهای 5 میلیونی و استخدام در آموزش و پرورش گامهای بلندی برداشته است. ولی همچنان تعداد زیادی از جانبازان این شهر جنگزده حیران از این هستند که چرا عدالت در حق آنها به درستی انجام نمی شود. وقتی پای درد دلشان می نشینیم می گویند: ما 25 سال است که فراموش شدهایم.
وضعیت شهر روز به روز وخیمتر می شود. قاچاق کالا از یک سو و افزایش تولیدات مواد مخدر صنعتی از سویی دیگر این شهر را تهدید می کند. وقتی در شهر سردشت قدم میزنیم آثاری از توسعه نیست و انگار اینجا سالهاست در زمان متوقف شده است. هر چند شاید تعویض بلوکهای خیابان یا نصب چند پارچه نوشته نشان از تحرک باشد ولی وقتی بزرگترین میدان شهر را با هزینه ژاپنیها ساختهاند آدم احساس شرمندگی می کند. سردشت به زبان کردی یعنی سرچاوه شهری که در آن مردانی متولد می شوند که رگ مردانگی شان مرد و زن نمی شناسد و این را در دوران جنگ بارها و بارها اثبات کردهاند.
مردم سردشت در مهمان نوازانی منحصربهفرد هستند، سلامت را با صد سلام پاسخ داده و برایت به عنوان مهمان به قول معروف گوسفند سر می برند.
کاری ندارند مسلمانی یا غیر مسلمان، شیعه هستی یا سنی، کرد هستی یابلوچ همه را هموطن ميدانند و همه را دوست مینامند. سردشت را نمی توان در نوشته و گزارشات به تصویر کشید. این شهر زیبا با کوهستانهای بکر و آبشاری بلند و هوایی پاک میتواند به عنوان یک شهر توریستی معرفی شود. شهری مانند هیروشیما و ناکازاکی که مورد حمله وحشیانه دشمن قرار گرفته است.
سردشت شهری ماندگار است به نام مقاومت و ایستادگی و این نشان و افتخار باید به جهانیان معرفی شود.
وقتی با مردم شهر سخن می گويیم سرشان را تکان می دهند و می گویند: چه کنیم؟ همینی هست که هست! مگر اینکه خبرنگاران کاری انجام دهند. این حق شهر جنگزده و قربانی سلاح شیمیایی نیست. اگر سردشت جاي ديگري شیمیایی شده بود امروز بزرگترین مرکز توریستی بود و پر از موزه هايی كه برای آجر به آجرش صف می کشیدند.
در حالی که شهرما حتی اداره میراث فرهنگی و گردشگری ندارد. ما که دیگر هیچ درخواستی نداریم تنها سلامتی جانبازان شیمیایی را ميخواهيم که آن هم به رویا تبدیل شده است.
مردم سردشت نه فرهنگسرایی دارند و نه ورزشگاهی و تنها نظاره گر تغییر شهرداران و فرمانداران هستند تا مگر اینکه یک مسئولي حداقل حرکتی انجام دهد.
اینکه می گویم اینها مشکلات شهر است سیاه نمایی نیست زیرا واقعا آنچه از قدم زدن در شهری 50 هزار نفری می بینم را می نویسم. وقتی کوچه ای نیست و کوچهها تابلویی ندارد در مورد دیوار نویسی و زیبا سازی بحثی نمیکنم.
وقتی شهرداری سردشت معاونت فرهنگی و اجتماعی ندارد دیگر بحثی نیست. وقتی برای برگزاری مراسم 7 تیر (سالروز بمباران شیمیایی سردشت) مسئولان دولتی پا روی انجمن دفاع از مصدومان گذاشته و برای خودنمایی میگویند ما هستیم و ما وجود داریم دیگر حرفی برای نقل قول نمی ماند.
شاید باید اینگونه نوشت که سردشت باید توسط دولت احیا شود. سردشت نیاز به مدیریت دارد، نیاز به توسعه و نگاهی دوباره چرا که این شهر تنها شهری مرزی نیست بلکه شهری است که تاریخ ایران به آن افتخار می کند.
تهران امروز