شاهو سروآبادی
اینجا مریوان است، شهر سرکوب شده، سرکوب شده در طی دههها و در هفتههای اخیر، اما همواره به پا خاسته و مقاوم.
همه جا صحبت از حوادث اخیر است. بانکهای سوخته نشانههای اعتراضاند.
۲۵ آبان: اعتراض بلافاصله پس از اعلام رسمی گران شدن نرخ بنزین در خیابان شروع شد و در زمان کوتاهی شتاب گرفت. معترضان در شهر مریوان از همان آغاز اعتراضها به یکی از نهادهایی که به نوعی آن را مسبب وضعیتی که در آن قرار گرفتهاند، میدانستند، یعنی بانکهایی که ثروتی در آن نداشتند، حمله کردند و ساختمان چندین بانک را به آتش کشیدند. هنوز هم دو هفته پس از سرکوب خونین اعتراضات مردمی سیمای سوخته و سیاه ساختمان بانکها روایتگر شورش مردم خستهاند.از این مردم به روایت آمار نهادهای دولتی، مثل مرکز آمار، از هر چهار نفر یک نفر بیکار است. این البته روایت دولتی از بیکاری است که با واقعیت تفاوت زیادی دارد. در مریوان نیمی از مردم بیکارند. کولبری، کوچ اجباری و کارگری فصلی از پیامدهای بیکاری و تنگدستی هستند.
همین روایت نهادهای دولتی هم گواهی میدهد که از هر دو جوان مریوانی یک نفر بیکار است. بیکار یعنی اینکه در هفته حتی یک ساعت هم کار نکرده است. مثلا وزارت کار جمهوری اسلامی در یک گزارش وضعیت اشتغال در کردستان را اینگونه روایت کرده است: از جمعیت شاغل ۴۵ درصد در بنگاههای غیررسمی اشتغال دارند و 25 درصد در مشاغل غیررسمی و این یعنی ۷۰ درصد جمعتی که نهادهای دولتی شاغل محسوب میکنند در مشاغل بدون بیمه و آنچه که غیررسمی و یا کاذب عنوان میشود، مشغول به کار هستند.
وضعیت در مریوان اگر بدتر از آمار کلی استان کردستان نباشد، بهتر نیست. همین هم سبب حضور چشمگیر نوجوانان طبقه فرودست در این اعتراضات شد. مشابه تحولات موسوم به « بهار عرب» که آنجا نیز جمعیت غالب معترضان را جوانانِ فرودست تشکیل میداد و آنهایی که آیندهای در سیستم موجود و نظام حاکم برای خود نمیبینند.
معترضان در مریوان از همین گروه بودند و گاه نیز دانشآموزانی که آینده خود را در سیمای معترضان میدیدند به اعتراض پیوستند، اما به علت دوری از مراکز اصلی شهر اعتراض و تجمع در مدارس دوام نیاورد.
جنگ سنگ و گلوله
مریوان گذشته و تاریخ مبارزه دارد چه پیش و چه پس از انقلاب ۵۷ و برای همین شهر و مردمان آن با «تدابیر امنیتی» و حضور همیشگی پاسداران در معابر عمومی آشنایند و میدانند با آن در هنگام واقعه چگونه رفتار کنند. اینبار اما آتش میبارید. گلوله یک کودک شش ساله را در میدان سرباز نشانه و جانش را گرفت.
هنوز هم هیچکس دقیق نمیداند چند تن از معترضان با شلیک پاسدارها کشته شدند و چند تن زخمی. مجروحانی هستند که هنوز در خانه ماندهاند چرا که پاسدارها در بیمارستانها هم سراغ مجروحان رفتند و چندین تن را از تخت بیمارستان با زخمهایی که بر تن داشتند به مکان نامعلوم- شما بخوانید بازداشتگاههای سپاه و اطلاعات- بردند.
نماینده عالی دولت گفته که اجازه ندارد در باره تعداد کشته شدگان اطلاعات بدهد. آنچه که از در رسانهها و گزارش نهادهای حقوق بشری نقل میشود شنیدهها و روایتهای مردمی است که بر کشته شدن حدقل ۱۲ نفر فقط در شهر مریوان گواهی میدهند.
آمار دقیقی از تعداد دستگیرشدگان هم در دست نیست. جدای از آنهایی که در جریان اعتراضات و یا در بیمارستانها دستگیر شدند، پاسداران شبانه گشت خانه به خانه را در مریوان آغاز کردند و در نتیجه شمار زیادی را بدون توجه به اینکه که در اعتراضات حضور داشتند یا نه، ربودند و به مکان نامعلوم منتقل کردند. پیگیری خانواده بازداشت شدگان در روزهای گذشته بی نتیجه بوده و پاسخ مقامهای دولتی و قضایی به خانوادهها یک جمله آشنا است؛ فعلا سراغشان نیاید.
بیشتر بازداشت شدگان جوان و نوجوانانی هستند که به عنوان فعال سیاسی یا مدنی شناخته نمیشوند. در میان دستگیرشدگان نه فعالان کارگری هستند و نه محیط زیستی که هر دو در مریوان فعالیت و سابقه چشمگیر و پررنگی دارند اما اینبار معترضان و حاضران در خیابان بینام و نشانها بودند که حالا هم در بند هستند.
لشگرکشی به مدارس
بافت جمعیتی حاضر در اعتراضات نیروهای سپاه پاسداران در مریوان را بر آن داشت تا بلافاصله پس از بازگشایی مدارس به دبیرستانهای شهر بروند و رسمأ دانشآموزان و خانوادههایشان را تهدید کنند که مبادا در اعتراضات شرکت کنند.
یکی از دانشآموزان محله نوبهار مریوان میگوید، افرادی با لباس نظامی روز سهشنبه هفته قبل (۵ آذر) در مدرسه حضور یافتهاند و اعلام کردهاند که حضور در تظاهرات باعث آسیب به شما و خانوادههایتان خواهد شد. آنها از سرنوشت دستگیرشدگان برای دانشآموزان گفتند و دانشآموزان را به شکنجه تهدید کردند.
به گفته او پاسداران در مدارس به دانشآموزان گفتهاند اگر هرکدام از شما در این اعتراضات دستگیر شوید شبانه لباسهایتان را از تنتان درآورده و در بیرون از شهر آب یخ بر روی شما خواهند ریخت.
روستاییان هم بودند
دامنه اعتراضات به سروآباد، در ۳۰ کیلومتری مریوان هم کشیده شد. حتی روستاهای نی و تفلی دست به اعتراض برداشتند. جوانان معترض تفلی برای چند ساعت جاده مریوان به سنندج را بستند. پاسداراها اما ریختند شمار زیادی را دستگیر کردند و تعدادی هم برای اینکه دستگیر نشوند فعلا به خانه بازنگشتهاند. در نی هم به گفته ساکنانش، پاسداران به مردم شلیک کردند و با شلیک جواب گرفتند. درگیری مسلحانه رخ داد و سرکوب مردم شدت گرفت.
در سروآباد که این روزها به دلیل مهاجرتهای زیادی که صورت میگیرد، روز به روز بزرگتر میشود، رانندگان آژانسهای مسافربری اعتصاب کردند. دستفروشان و کارگران در میدان ورودی شهر تجمع کردند اما فضای امنیتی شهر و حضور پرتعداد نیروهای نظامی و پاسدار، مانع شکلگیری و گسترش اعتراض شد. تجمع کنندگان در میدان ورودی شهر همگی به دست سپاه پاسداران دستگیر و به سنندج منتقل شدند. پیگیری خانوادههای آنها هم بینتیجه بوده تا به حالا.
حکومت نظامی
خانوادهها برای اطلاع از سرنوشت فرزندانشان هر روز به نهادهای حکومتی مراجع میکنند. حکومت برای تحویل پیکر کشته شدگان طلب پول میکند: «حق تیر»! − پولی که سالهای قبل هم از خانواده اعدام شدگان در زندان طلب میکرد. به گفته خانواده یکی از کشته شدگان، از آنها هشت میلیون تومان حق تیر خواستهاند و گفتهاند که باید جنازه را شبانه و بیصدا به خاک بسپارند. مراسم عزاداری هم ممنوع است.
فضای شهر و جادههای ارتباطی بین شهری امنیتی است، یک حکومت نظامی اعلام نشده. حضور ماموران پلیس و پاسدارها بیشتر از قبل به چشم میاید. چهارشنبه هفته گذشته (ششم آذر) نیروهای نظامی با ماشینهای ضد شورش و زرهی از سنندج به مریوان لشگرکشی کردند. بازار و مکانهای عمومی بعد از نزدیک به یک هفته تعطیلی، دوباره باز شده و همزمان شمار پاسدارها چند برابر شده است.
در مکانهای عمومی پچپچهها در باره آن چند روز خونین است و سرنوشت گم شدهها که مشخص نیست در کدام بازداشتگاه هستند، اصلا هنوز زندهاند یا کشته. مردم اما در لابهلای صحبتهایشان فاش میکنند که سرکوب خونین شاید فقط برای چند وقت صدایشان را خاموش کند اما دوباره این خشم شعله ور خواهد شد.
7/12/2019