تقی روزبە
این طنز تاریخ است که بجای «اصلاح طلبان»، این اوست که با داشتن برخی ویژگی های شخصی و هنر موج سواری و با بهره گیری از رانت مصونیت نسبی، منادی اصلاحات کمینه و قابل تصور برای حفظ نظام گردد. گرچه رفرم هائی که او پیشنهاد می کند نه وقوعش در سیستم کنونی امکان پذیر است و نه اگر تجرا شوند راه نجاتی برای رژیم باشند ...
با درنگ بر «نامه ساختارشکنانه» احمدی نژاد به خامنه ای و برشی از فیگور و مطالبات مطرح شده در آن می توان به گوشه ای از زوایای پیچیده اوضاع سیاسی پی برد و نوری بر تاریکخانه قدرت انداخت:
۱- برای جناح حاکم و اصول گرا مدتی است که احمدی نژاد دوران مصرفش تمام شده است. به خصوص با توجه به تمردش از توصیه های رهبرنظام در عدم ورود به حوزه انتخاباتی و کلا دشواری کنترل وی و تبدیل شدنش به موی دماغ جناح حاکم، شروع به قیچی کردن پروبالش کردند. احمدی نژاد برآشفته از این بی مهری و ناسپاسی از خدماتش به تحصن (یاران نزدیکش) در شاه عبدالعظیم تا سخنرانی های تند و تیز و نامه پراکنی به خامنه ای روی آورد تا ثابت کند که نمی توان او را نادیده گرفت.
۲- با این وجود شخص خامنه ای همانطور که به هنگام خدمت در حمایت از او - در قیاس با دیگرروسای جمهور- قائل به تبعیض مثبت بود، اینک نیز، در تحمل وی با وجود عبور از برخی خطوط قرمز نانوشته نظام، با تبعیض مثبت برخورد می کند. این تبعیض چنان عیان است که حتی خود اصول گرایان و دستگاه قضائی هم از توضیح آن قاصرند و اندر حکمت اغماض «مقام معظم» سر به گریبان! اگر بفرض دیگر کارگزاران نظام چنین جسارتی بخود می دادند که رهبر نظام را مستقیما به چالش بکشند، بر همه گان مسلم است که رفتارخامنه ای و نظام با آن ها به گونه ای